ماهم همینطوریم
ولی خوب اینجور میبینم که بلاخره باید فامیل رو هم دید بچه ها دوست پیدا کنن واسه روحیه شوهرمم خوبه
مثلا شب یلدا یه سر میریم خونه مادربزرگش یه سر خونه مادربزرگم
اینجور همه فامیلو میبینیم
وقتای دیگه هم باغی جایی جمع میشیم
واقعیتش گاهی از بعضی رفتارهاشونم اذیتم تو دلم حرص میخورم اما اهمیت نمیدم چند روز بعد یادم میره میگم به درک مگه همه باید به میل من باشن
منم به میل اونا نمیشم درعوض
مثلا خانوادش خیلی مذهبین من کمتر خیلی تکه کنایه میشنوم منم به خدا میسپارم