تازگیا مامان بزرگم یه جوری شده هر چی بهش میگی قبول نمیکنه و حرف خودشو میزنه و لجباز و غیر منطقی شده و زود بهش برمیخوره عین بچه ها قهر میکنه و ببخشید کولی بازی در میاره
حالم از این کاراش بهم میخوره چون من خودم ادم منطقی هستم و اصلا لجباز نیستم و کسی حرف منطق بزنه قبول میکنم
یه عده میگن به خاطر سنش هست و نازک نارنجی میشن و فلان خب چه ربطی داره اتفاقا به خاطر سنش که باید عاقل تر و پخته تر از همه باشه نه اینکه مثل بچه ها قهر کنه!
شما میگین چیکار کنم؟ دوست ندارم دیگه ببینمش و باهاش حرف بزنم
با هم زندگی میکنین ؟ چند سالشونه؟
بیچاره
عادیه
گاهی سن میره بالا اینطوری میشه
درکش کن
عذر میخوام ولی پیرا خرفت میشن..پدرشوهر من از اولم ادم نرمالی نبود الان دیگه رد داده انقدر بداخلاق و چرت و پرت گو شده
آدم وقتی پیر میشه مغزش از نظر فیزیکی کوچیک میشه و این رفتار ها توی طبیعت آدم های پیره ، دقیقا مثل بچه ها تحلیل و فکر میکنن یه روزی خود تو هم درگیر این مسأله خواهی بود
باهاش دهن به دهن نشو و سعی نکن چیزی رو بهش ثابت کنی
عزیزم همه همینن
سن ک بالا میره اینجوری میشن
بخاطر سنشه یعنی نمیدونی واقعا؟؟مادر بزرگ منم زن پخته و عاقلی بود سنش بالا رفته یدنده و لجباز شده همه از دستش حرص میخورن
نرو خونش
اونم احتمالا همینو میخاد ک دوربرش شلوغ نباشه
مادربزرگ من ک رک و راست میرفتیم خونش از نیم ساعت ک می‌گذشت میگفت پاشید برید قبل اوقات تلخی و دعوا
ن حوصله مهمون دارم ن حوصله نوه و نتیجه ن پای پذیرایی ن پول ریخت و پاش
ولی بچه های دایی ام میومدن الکی دعوا راه مینداخت ک برن
سنشون رفته بالا پدرمادر منم همینن خیلی توقعی شدن و نارک نارنجی بابام مث ایشونه لج میکنه حرف خودش فقط درسته ک ماهم بخاطر دلخوشیش حق رو بهش میدیم ..هیچی کاری نکن اگرم میکنی ب اونا نگو اعصاب خودت آرومتره .بیخیال باش گناه دارن .ب روزی فک کن که دورازجون نباشن .ادم میگه باشن فقط
دقیقا اون یه عده که میگن بخاطر سنشه درست میگن و کاملا به سن ربط داره
شما اشتباه میکنی ؛ نه اونایی که این حرف رو میزنن
به نظرم تو خودت سنت کمه هنوز؛ که این حالت ها رو ندیدی و تجربه نداری
وای من دیگه نمیتونم تحملش کنم
مامانم دوستانه و صادقانه بهش میگه فلان کارو نکن یا اینجوری درست نیست میگه نه من درست میگم!!!
یعنی بهش بگی این سمه نخور میگه نه سم نیست اول باید خودم تست کنم!!!
میشه تو بگی چیکار میکنی؟
