2777
2789
عنوان

همیشه فکر میکردم خونواده من فرق دارن

| مشاهده متن کامل بحث + 375 بازدید | 19 پست

به چه مناسبت این همه مهمون دعوت کردن

۶۰ نفر ؟

چه خبره 

اگه اعصاب ندارن خب دعوت نکنن 

این جور مواقع مادرت میگه این نوه من یه چیزی در میاره بقیه هم میخان و برا همین ناراحت شده شاید 

به دل نگیر همه مامان ها و خانواده ها همینن و بی اعصابن


بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

حالت خوبه عزیزم؟خانوادتو درک میکنم چون فشار مهمون زیادی که دارن شاید باعثش بوده و ترس از تمیزکاری دوباره.اما تو چرا بچه رو زدی؟حرصتو چرا سر بچه خالی کردی کارت خیلی خیلی اشتباه بود از کار پدر مادرت هزاران بار بدتر بود.نه ناهار خوردی بچه روهم زدی لااقل میرفتی خونت شب دوباره میرفتی.احتیاج داری دور باشی از اون فضا فقط.

بهت فکر میکنم هرروز،ازت دل میکنم هربار،ولی چشمات تو عکسا نمیزارن برم انگار.🖤فقط کارم شده گریه،همش دلتنگ و افسردم، یجوری تو خودم میرم خودم فکر میکنم مردم.یه گوشه بی تو میشینم، یه گوشه ماتو مبهوتم،یه روزی زیرو میشم یه بمب از جنس باروتم.

خودت برای خودت و بچه‌ات ارزش قائل باش

من از وقتی بچه‌ام دنیا اومده نمیرم‌برای کمک خیلی واضح هم‌توضیح میدم سوبرداشتی نشه میگم‌نمیتونم بچه‌ام رو ببندم که هیچ کاری نکنه بچه‌اس پس نمیام که نه شما نه من و‌بچه‌ام اذیت نشیم طاقت اینم ندارم بهش چیزی بگن، فقط موقع شام میرم اونم اگر خودشون اصرار کنن و‌تمام حواسم به بچه‌ام هست کار اشتباه نکنه یا بهم نریزه

به هر حال این شرایط هم موقتی هست همیشگی نیست

این چند سال رو به هر دو‌طرف‌گفتم‌روی‌هیچ‌کمکی‌از‌طرف‌من‌حساب‌نکنن تا بچه‌ام بزرگتر بشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792