از نظر من شاید تو بارداری و پس از زایمان خاطره خوبی نداری ازشون و دلتو شکوندن ک الان اینقدر حساس شدی رو رفتاراشون چون منم تجربه مشابه شمارودارم
عزیزم اینجوری نگو.مگه چقدر می‌دونی از شرایط من.خودشون خواستن الان پیششونم. به خاطر خودشون وگرنه من الان خیلی اذیتم که پیششون هستم. پول هم میدم. تازه دو روزه دارم میرم سر کار. اجازه ندادن پرستار بگیرم. اینجا که هستم کلی کارام بیشتر شده. ظرف ۱۰۰ نفرو باید بشورم. کمک مادر شوهرم بدم. الان بهم گفت که شامو خودم درست کنم. هر کاری دوست دارن با بچه میکنن. نفسم بالا نمیاد تنها چیزی که میگم اینه که اندام خصوصی رو کسی نبینه. چند بار هم به آرومی گفتم من حساسم. ولی انگار برای دیوار میگم. اصلاً احساس میکنم عمداً همچین کاری می‌کنه. برای بازی کردن با بچه هم کلی تشکر میکنم. از شوهرم دورم از خونه‌ها زندگیم دورم فقط به خاطر اینکه خانواده شوهرم اجازه ندادن پرستار بگیرم
یه کم دیگه میرم بوسش میکنم از دلش در میارم.مرسی بچه ها.حتما من حساسم.چون نظر همه تقریبا مشابه بود
ممنونم از همگی
حالم بد شد از شاغل بودن..
منم دوس ندارم بچم خونه یکی دیگه بزرگ شه بدنشو ببینن و من نیستم..
شغلت چیه اسی بنطر من نرو سرکار بچگی کردنشو ببین لذت ببر از مادر بودن براکار وقت زیاده
چخوب عزیزم شوهرتم دندون پزشکه حتما همکار بودین..
بنظرمنم همینکارو بکن کار ک فرار نمیکنه ولی بچه هازود بزرگ میشن بعدا حسرت میخوری که کاش خودم لذت میبردم بچه وازیمان و همه ب جون میخدن برای همون ۶ ماه تایکسال بچه ک اوج شیرینیه 😁
نه من روی عمه حساس نیستم
لطف میکنن بچتو نگه میدارن اگر انقدر حساسی نرو سرکار
چه مادرشوهر خوبی داری .
بچتو نگه میداره تا تو بری سرکار
🤦🤦چی داری میگی
این حساسیت برای مادری که خودش کنار بچشه شاید جایز باشه
ولی کسی که بچشُ میسپاره به دیگران نه
فقط اداست انگار
