می‌خوام جدا شم

از چ نظر اذیت کنه عزیزم ؟ آره خب مشاور هم میگه مشکل داره و باید بیاد مشاوره 

تا درمان شه ولی مگه این آدم قبول می‌کنه ؟

میدونی همسرم فکر می‌کنه عقل کل هست اصلا نظر هیچکی رو قبول نداره و از نظر اون سبک زندگی همه اشتباهه فقط خودش درست زندگی می‌کنه ...شاید باورتون نشه ولی تو این چند سال باوجود اینکه اشتباه هم کم نداشته به اندازه انگشتان یک دست هم شاید نگفته باشه من اشتباه میکنم

یعنی یک غرور کااااذب ...یه خود بزرگ بینی عجیب 

من که عمرا بچه دیگه ای بیارم ...همش ترس همینم دارم که خدای نکرده بارادار نشم ..آخه تو تنهایی خیلی سخته بچه دار شدن 

عزیز دلم شما منو نمیشناسی که چقدر در مقابل این آدم ضعیفم ...تا حالا هزار بار اینا. رو بهش گفتم ولی میگه کسی که نمیخوادت بندازش دور ...اصلا دلش نمیسوزه برام ...من هر مدلی حرف زدم باهاش من خیلی آدم مطیعی هستم اگه از نزدیک منو میدیدی قطعا متوجه میشدی عزیزم 

آره صدرصد ...ولی خیلی نگران آینده دخترم هستم نمی‌دونم کدوم به نفعش هست .موندن من تو این زندگی و بزرگ شدنش در کنار پدر و مادر یا جدایی پدر و مادر که البته اگه پیش من باشه میتونم خوب بزرگس کنم مطمعنم.خانواده هم حمایت می‌کند

آخه میدونم اگه برم برای سر زدن همسرم بازم قبول نمیکنه و با تهدید یا ازم میخواد دیگه نرم و اگه قبول نکنم میگه جدا شو 

[QUOTE=364610733]ببین من باشم پیام میدم که دارم میرم. پیامک. در پیامرسان‌ها هم نده که پیامکت جنبهٔ رسمی داشته باشه. و ...[/QUO

خیلی خیلی ممنون ...چشم حتما همین کارو میکنم . آره یه وکیل پیدا کردم و قراره مشورت کنم باهاش 

خدا خیرتون بده عزیزم ...چقدر شما مهربونید.منو نمی‌شناسید ولی بفکرم هستید .من با دست خودم بیچاره کردم خودم رو ازدواج م اشتباه بود با این آدم خیلی اشتباه کردم ولی باید خودم رو برگردونم به اون آدم سابق.

باشه عزیزم یه دنیاااا ممنون 

این حرفیه که شوهرم میزنه چون خوبی ها رو نمیبینه... خانوادم فرق نزاشتن به خواهرم خونه اجاره دادن به شوهر منم خیلی جاها کمک مالی کردن ولی اونا رو نمیبینه همسرم ...پدر مادر من بشدت آدم های مهربونی هستن و همه ما رو به یک اندازه دوست دارن .من تو خانواده سالمی بزرگ شدم ولی همسرم تو خانوادشون همیشه نسبت به هم حسادت داستن 

می‌دونم عزیز دلم منظوری نداشتید ...مادر منم دقیقا مثل مادر شما خیلی جاها فرق گذاشتن بین خودش و برادراش ولی دم نزده و خیلی هواشونو داره ولی وضع من فرق می‌کنه .بابام خیلی هوامو داره و بخاطر من خیلی جاها کوتاه اومد در برابر همسرم با اینکه با ازدواج م مخالف بودن .ولی خواسته های همسرم تمومی نداشت .یه جورایی باج می‌گرفت انگار.و زمانی که دید دیگه بهش پولی نمیدن قطع رابطه کرد