بین عزیزم با تاپیک زدن و فحش دادن بقیه کاری درست نمیشه.
دلت به حال خودت سوخت که هیچ بردی زندگی رو،،نسوخت عمر خودته که بر باد میره خوددانی.
ما یه فامیلی داریم دقیقاً همین جوره ۲۱ سالش که بود از یه پسر هم سن خودش خوشش اومد هر چی پدرش گفت اینو ول کن گوش نکرد یه دل نه صد دل عاشقش شد و الان تو ۳۷ سالگی با یه دختر ۱۲ ساله نابود شده از دست این مرد هر روز میره دادگاه اما چون وابسته اس نمی تونه جدا بشه راستش من اولش دلم به حالش سوخت بعد با خودم گفتم این وقتی انقدرررر همه میگن بهش و همچنان مثل مجنون شده چرا بقیه باید به فکرش باشن مگه معجزه بشه این علاقه از سرش بپره حالا نگاهش کنی چیتان پیتان کرده اما در باطن به شدت وابسته جوریه که از ظاهر انگار صد نفر رو با زبون حریفه اما نیستتتت!!!!
بارها اومده دردودل پیشم کرده بهش گفتم می تونم راحت کمکش کنم جدا بشه،،تا راحت طلاق بگیره شرایط شوهرش جوریه که راحت میشه طلاق بگیره اما باز می بینم دست دست می کنه با وجود این که جونش در خطره!!!!
حالا شما هم مثل اون وابسته ی یه آدم سمی شدی،،همچین چیزی تهش باتلاقه هر چی بیش تر لفتش بدی سخت تر درمیای از توش.