خودم 16سالمه با داداش هفت سالم دعوا کردم تقصیر اون بود منو کتک زد منم زدمش مامانم اومد محکم موهام کشید ک عینکم هم پرت شد اصن نمیدونم هم کجا افتاد
من عینکی هستم سر هر دعوا مامانم بهم میگه کور عینکی و کر یکم کم شنوا هم هستم
من وقتی دوسالم بود بابام میزنم زیر چشمم و چشمم لخته خون میشه چون چند قطره جیشم ریخت رو فرش بعدش هم چشام ضعیف میشن و از 5سالگی عینک میزنم و مامان بابام انقد بچه بودم محکم زدن تو گوشم , گوشم کم شنوا شده
و مامانم تو هر بحثی ب من میگه کور و کر و من خیلی غصه میخورم این عیب رو خودشون بهم دادن مگر نه من که کم بینا و کم شنوا نبودم تا الان ک 16سالمه از دست مامانم الکی کتک میخورم سر اینکه مثلا چرا من حواسم به سماور نبود تو خاموش نکردی آخه مثلا منم خب تو اتاق داشتم درس میخواندم خب ندیدم ولی کتک رو میخورم
و الان هم از گریه شدید نمیدونم دارم چی مینویسیم
عینک هم ندارم نمیبینم
داداشم هفت سالشه منو بخاطر کم شنواییم مسخره میکنه و از مامانم یاد گرفته مسخره کنه و مامانم خیلییییییی حرفایی بدتر بهم میگه اصلا روم نمیشه بگم و اگر همینا رو اینجا نمینوشتم میترکیدم
نمیدونم چیکارکنم با همچنین خانواده ای بعضی اوقات با خدا دعوا میکنم ک چرا من کور و کرم
شما بگید من چ کنم
ولی جدا از اینها ک آدم جز پدر و مادر کسیو نداره 🥹😭😭