ی مشکلی برا اشپزخونمون پیش اومده
میگم کاش اصلا بیخیال خونم میشدم
میرفتم خونه اجاره میکردم
زجر کشیدم سر این اشپزخونه پدرم در اومد
کلا وسایلمو جمع کردم
مثلا ۳ ماهه عروسی کردیم اصلا خونم شبیه تازه عروسا نیس
داغونه
تا کی باید تحمل کنم
صبرم تموم شد
این ۳ ماه همش مریض شدم تو این خونه اینقدر حرص خوردم