دیشب عروسی دختر خاله همسرم دعوت بودیم من شومیز دامن مجلسی پوشیدم با ساپورت ...تا رفتم تالار دخترم ک چسبیده بود بهم هیچچچ بعد شوهرم پیام داد اگه قاطیه لطفا نرقص خیلی بهم برخورد قاطی نبود فقط دو سه تا پسر ۱۸ ساله اومده بودن داخل خلاصه نرقصیدم اصلا شالمم تو سرم بود ...حالا امروز سر مسأله ای دعوا کردیم پس فردا عروسی پسر داییش میخوام عروسی نرم بچها هر وقت میرم تلخش میکنه لباست فلان بود نمیدونم موهات فلان شد بدم میاد واقعا عروسی برم دیگ بنظرتون چ کنم..... یهویی هم بخوام تغییر کنم زشت خب نمیگن چیشد مثلا برا عقد پسر داییش من لباس مجلسی پوشیدم آرایشگاه رفتم رقصیدم حتی با خود شوهرم .....الان عوض بشم نمیگن چیشده بنظرتون چ کنم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خب به نظرم حرف بدی نزدهگفته اگر مختلط هست نرقصچرا ناراحت شدی؟مگه اخلاق شوهرت دستت نیست؟بعد عروسی بعد ...
نه اونم مختلط چون تو عقدش چند تا پسر اومدن داخل رقصیدن یکیش خود شوهرم بود ....خب ناراحتم ک من لباسم پوشیده بود حتی آستین بلند بود خب حق نداشتم ناراحت بشم😥
واقعا اینجوری باشه از اول مجلس تا آخرش همش با استرس و اعصاب خوردی میگذره
همش همین بخدا من لباس بد نمیپوشم یعنی موندم چرا فقط بمن گیر میده میگم عزیزم تو مادرت رو ببین میگ اون بمن چ واااا اگ غیرت داری پس برا مادرتم داشته باش دیگ