من خاهر شوهرم اوایل عقدم رفتم خونه مادرشوهرم بهم بی احترامی کرد خیلی دلخور شدم و رفتارشو هیچوقت یادم نمیره دلمو شکست.. فقط به خدا گفتم روزی برسه بهم نیاز داشته باشه و من تلافی کنم.. دیروز مادرشوهرم فوت شد و من اومدم خونه شوهرم رف ببینه علت فوتش چی بوده فلان دیدن شوهرم زنگ زد جواب دادم گف فاعزه (اسم خاهر شوهرم) میگه بیا گفتم کجا بیام رفتاراشو یادم نرفته بعد کوشیو گرف گف با گریه زهرا بیا پیشم.. بعد شوهرم گف میایم دنبالت بریم خونه مامانش اومدنو خاهر شوهرم روش نشد بیاد تو من رفتم گفتم بفرما ااااا اینو ک گفتم گریش گرفت و اومد بغلم.. و دیشب تا دیروقت پیشش بودم.. حتی بهم گف معذرت میخام بابت اگه بدررفتاری کردم باهات .. الان نمیخام بگم خیلی خشحالمم نه ولی بلاخره اونی که به خدا گفتم شد......