😓چی بگم ولا صبح ساعت ۴نیم بیمارستان فارابی بودیم تا ساعت ۵ ،تازه الان نیم ساعته برگشتیم .همش از اون اتاق ب این اتاق براش چشماش همش معاینه اش میکردن
بعد چند ساعت هم موندیدم تا استادشون بیاد استادشون اومد اونم شروع کرد به معاینه وای بچم اینقد گریه میکرد
دیدید میری چشم پزشکی سر تو میزاری رو یه آهن تو اون دستگاه ها ک ببینن چشمت ضعیفه یا ن 😓😓 سر بچه نوزاد رو هم گذاشتن توش چقد ناله میکرد بچم 💔شیرم خشک شد این
😓چی بگم ولا صبح ساعت ۴نیم بیمارستان فارابی بودیم تا ساعت ۵ ،تازه الان نیم ساعته برگشتیم .همش از اون اتاق ب این اتاق براش چشماش همش معاینه اش میکردن
بعد چند ساعت هم موندیدم تا استادشون بیاد استادشون اومد اونم شروع کرد به معاینه وای بچم اینقد گریه میکرد
دیدید میری چشم پزشکی سر تو میزاری رو یه آهن تو اون دستگاه ها ک ببینن چشمت ضعیفه یا ن 😓😓 سر بچه نوزاد رو هم گذاشتن توش چقد ناله میکرد بچم 💔شیرم خشک شد اینقد گریه کردم بخدا این چند روز
قد گریه کردم بخدا این چند روز ،بعد دکتر گفت ولا من هر چی معاینه میکنم چشماش مشکلی نداره ممکنه بخاطر مغزش باشه که دید نداره نگاه کنه ممکنه یا تشنج کرده باشه یا ضربه خورده باشه دوتا کار دیگه داره یکی برا تنبلی چشم یکی شبکیه ک فردا باید ببریم که دکتر تنبلی چشم تا چهارشنبه نبودش ماهم مجبوری رفتیم بیمارستان نور نوبت گرفتیم برا تنبلی چشم .بعد هم رفتیم بیمارستان امام خمینی دکتر مغز عصاب مرکز طبی کودکان رفتیم نوبت گرفتیم فردا کلی جا باید بریم یعنی سه تا بیمارستان امیدوارم به موقعه برسیم نوبتمون نره
بیمارستان فارابی ،بیمارستان امام خمینی ، بیمارستان نور