من به معنای واقعی کلمه سرویس شدم تا گواهی نامه گرفتم من ۱۳ بار رد شدم افسرم بام لج کرده بود همش ردم میکرد چون حاضر جوابی کرده بودم خلاصه بعد از ۱۳ بار رفتم رئیسشو پیدا کردم اشنا پیدا کردم رئیسه زنگ زد بش گف فلانی رو قبول میکنی اونم روز امتحان نفر اخر سوارم کرد با عصبانیت گف فلانی رو از کجا پیداش کردم گفتم مهر قبولی رو بزن کار دارم