من خیلی داغونم من خیلی دختر اجتماعی شاد و سرزنده ای بودم تو دبیرستان ی اکیپ بزرگ بودیم که من سردستشون بودم اهل باشگاه رقص مهمونی همه.چی عاشق چت کردن تلفن زدن مهمون ولی الان بقدری افسردم که خدا میدونه تلفن کسی و جواب نمیدم همیشه خونم ن دوس دارم کسی خونم بیاد ن دوس دارم جایی برم منی که با ی جوراب ذوق میکردم الان ن طلا خوشحالم میکنه ن مسافرت ن هیچی کلا شدم ی آدم ساکت که دائم تو خودمم حالم اصن خوب نیس من اینجوری نبودم من خیلی برونگرا و خوش خنده بودم ولی الان....