امتحان سلامت داشتیم امروز
(ساعت ۸ و نیم رفتم امتحان دادم برگشتم چون شمبه ها کلا برای ما دوازدهما تعطیله امروز مجبور شدیم بریم امتحان بدیم)
خلاصه من یجا نشسته بودم داشتم درسو مرور میکردم ، اون داشت به بقیه میگفت با خنده(یه جپری با لحن حسادت و..)گفت اندازه سگی درس میخونه اونم همچین درس اسونی و خندید (کلا خیلییییی بهم دروغ میگه و حسودی میکنه مثلا باورش نمیشد تراز و درصدامو میگفت دروغ میگی بیشتر میزنی ، تا ۳ شب بیداری تست میزنی ، یا چمیدونم میگفت که ازدواج کن درس نخون درس بدرد نمیخوره ، یا میگفت من اصلا درس نمیخونم ، که لو رفت و بدجور سوتی داد و فهمیدم از من متنفره اما به روش نیاوردم) خلاصه امروز بعد گفتن اون حرفا رفتیم امتحان بدیم اومد پیشم گفت واییی هیچ بلد نیستم جواب فلان سوال چی بود منم از عمد خندیدم لپشو کشیدم گفتم شنیدم در مورد من چی داشتی میگفتی خودت چرا نخوندی ، بعد دوباره خندیدم گفتم جواب سوالت فلان صفحه ست برو بخون
اونم رنگش پرید سریع رفت 😒
بنظرتون خوبش کردم یا نباید به روش میاوردم؟