دیشب مادر شوهرم بهم گفت برادر شوهرت ازت ناراحت شده تو خداحافظی که کردی ، اسم پسرمو نگفتی فقط گفتی مامان خداحافظ
من یکساله ازدواج کردم و برادر شوهرم واسه من حکم هوو رو داره
بهش گفتم من اصلا یادم نمیاد، گفت خب نه که تو بخاطر اختلافاتت با شوهرم رفتی به عموش گفتی( شوهر من کارهایی واسه داداشش انجام داد که به من نگفته بود، وقتی اعتراض کردم گفت به تو ربطی نداره، به مادرش گفتم گفت من دخالت نمیکنم ، به عموش گفتم چون پدر ندارن، عموشم به برادر شوهرم گفت )
منم به مادر شوهرم گفتم ، به عموش گفتم خوب کردم که گفتم
به شوهرم گفتم مامانت اینو گفته، گفت عزیزم من جای تو بودم میرفتم به داداشم میگفتم من عمدا این کارو نکردم، حالا که تو ناراحتی معذرت میخوام
گفتم من هیچوقت معذرت خواهی نمیکنم، هبچوقتم کاری نمیکنم که مجبور شم معذرت خواهی کنم
دیگه هیچی نگفت