بهش پیام داده بودم گفتم که باید یکسری سمینار انجام بده راجع به موضوعی برگشت گفت میدونی *اسمم*به نظرم ترک و تصحیل کنم بهتره
گفتم منم قصدم همینه گفت مشخصه
بعد اینکه داشتم حرف میردم راجع به همین موضوعات گفت نظرت چیه آروم تر پیش بریم؟منم تعجب کردم گفتم هان از چه لحاظ برگشت گفت مثلا راجع به این موضوعات صحبت نکنی و بعدش گفت داشتی به چی فکر میکردی گفتم هیچی
بعد اینکه ازش ی سوال پرسیدم و اونم جواب داد و منم زود سین کردم برگشت گفت پیوی من میخوابی؟
گفتم نه بیکارم؟
هیچی دیگه کاری که خواستم رو انجام داد و بهش گفتم امیدوارم بتونم جبران کنم گفت چی؟گفتم
امیدوارم بتونم لطفی که کردی رو جبران کنم
گفت به قول خودت وظیفه دوستانه بود
بعد چون چند بار ازش ی سوالی پرسیدم و ازش عذرخواهی کردم که زیاد سوال میپرسم گفت ایراد نداره گفتم باشه مچکرم نوشت مچکری؟گفتم آره
و بعدش دوباره گفتنم چرا هر حرفی که میزنم اون رو تکرار میکنی و میپرسی گفت چون مدل صحبت کردنت با من جالبه نوشتنم باتو؟مدل حرف زدنم اکثرا تو چت همینه گفت درکل جالبه و منم جواب دادم از نظر تو
بعد از اون موضوع فکر کنم ی موضوعی پیش اومده بود باهاش بد حرف زده بودم بهش پیام دادم ام هی چطوری بهت ی غذرخواهی بدهکارم که امروز باهات بد حرف زدم و خب قصد خاصی هم نداشتم ببخشید
گفت که امروز بهت گفتم باهام بد صحبت نکردی
بعد از اون موضوع باز هم ی بحث و کوچیکی بینمون پیش اومده بود که شروع کنندش اونبود
بهم پیام داد گفت راستی امروز اگه بد حرف زدم به دل نگیر خوابم می اومد
یجورایی دلم گرم شد.
بهش گفتم اشکال نداره عادت کردیم به این حجم مودی بودن اکثرا از استیکر توی چت استفاده نمیکنه ی استیکر استفاده کرد گفت بخاطرت از استیکر استفاده کردم
سر ی موضوعی پیش اومده بود مسئله مهمی بود براش ساعت ۹شب برگشت گفت میخام بخوابم
گفتم خوابت میبره😭گفت به راحتی
گفتم چطوری؟؟
این حجم ریلکس بودن برام عجیب بود خدایی
گفت میخای بخوابی ببینم؟
گفتم چه سوالیه که میپرسی😭
گفت جواب سوال خودت بود گفتی چطوری میخوابی منم خواستم عملی بهت نشون بدم
گفتم عجب نه ممنون
امشب راجع به ی موضوعی داشتیم صحبت میکردیم به اصلاح داشتم دردو دل میکردم باهاش
دیدم که داره دیر سین میکنه گفتم ببخشید سرت رو درد نمیارم نمیخوام مزاحمت ایجاد کنم فعلا و نخ سین کرد نه جواب داد
نمیدونم چه مرگشه...