از بی توجهی همسرم بدجور دلم گرفته..
اونقدری که از شدت بغض وناراحتی یکساعت تواین سرما رفتم توحیاط خونمون پیاده روی کردم...
باهاش حرف زدن بارها..اما همیشه هیچ کاری نمیکنه..
ازتنهایی زندگی کردن خسته شدم..انگار نه انکار که اونم توخونست...
شرایط طلاق اصلا ندارم..وهمسرم راضی به طلاق نیست..بچه هم ندارم..
این بی توجهیش شامل همه چیز شده حتی رابطه...
منطقی میشینم باهاش صحبت میکنم قبول میکنه اما هیچ چیزی تغییر نمیکنه..
بهش میگم مگه نمیگی دوسم داری؟؟؟
این چه مدل دوست داشتن؟؟
میگه تو حساسی همه چیز خوبه..