خونه داییم شام دعوت بودیم زن داییم دم پخت پخته بود و فسنجون و قرمه سبزی و..چند مدل دسر و... زن اون داییم که جاری زن داییم میشه گفت نمیدونی شوهرت دمخت با سالاد شیرازی دوست داره ،سالادت کو ، داییم پاشد با عصبانیت درشت درشت گوجه و خیار خرد کرد یعنی افتضاح به زنش گفت زن داداشم میدونه من سالاد دوست دارم تو نمیدونی ،بیچاره اون داییم تند تند غذا میخورد به زن این داییم میگفت بخور زن کاکا حرص نخور خیلی خوشمزه شده ،مام که کلا ساکت شده بودیم اصلا در تعجب بودیم کلا ، در مهمانی بعدی دایی هام حال زنداییمو گرفتن که در پایین میگم ، دیروز این تاپیک رو گذاشتم دستم اتل بود اصلا نشد کامل بزارم
خوب الان کامل میگفتی
اون زن دایی رو مخ فردا شبش دعوت کرد همرو خونه خودشون ، یکم اجیل اورده بود که دایمم بهش گفت خجالت نمیکشی زن برا داداش من پسته نذاشتی، اون داییم گفت کاسه هم خیسه زن کاکا بعدم جفتشون خندیدن داییم به زنش میگفت پسته هارو قایم کردی نمیاری هی شوهی شوخی شستش انداخت رو بند
چه فتنه س
فقط شوهر گاو اون میزبان
حالا یه روز سالاد کوفت نمی‌کردی دنیا به آخر میرسید
حتما باید زنت سکه یه پول کنی برای یه پیاله سالاد
داییات حال کدوم زندایی رو گرفتن؟اونی که گفته بود چرا سالاد نداری؟
بیچاره زن دایی میزبان
دایی میزبان ات خیلی جوگیره
عجب زن دایی سلیطه ای داری که توی رابطه زن و شوهر دخالت کزده
عجب دایی بی شعوری که سریع پاشده سالاد درست کرده
به جای کلمه شوهرت اسم داییم رو اورد که من برای شناسایی شدن نگفتم
فقط اون داییت که با حرف زن داداشش جوگیر شدددد ،خب سالاد نیست که نیست کارد بخوره تو شکمت
یعنی به خاطر یه سالاد این همه بپیز شور تمیز کنم بعد به خاطر یه سالاد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
35 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
36 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز