من ده ساله ازدواح کردم تو این ده سال شعار شوهرم اینه پدرمادرشو راضی نگهداره تا پدرش زنده بود ازونجایی که خاله زنک بود همش خونه ما دعوا بود هی شوهرم میگف اینجور باش بابام خوشش بیاد اونجور باش خوششون بیاد فوت کرد زندگیم بهترشده حالا خرجشونو ۶تا بچه زبون نفهمو که همش با هم دعوا داره انداخته سره شوهر من روانیم کردن برادرا باهم قهر بودن شوهرم اشتیشون داده اینارو گفتم اشنا باشین با زندگیمکه پره دردسره😞 اینم بگم شوهرم اخرین بچس امشب جاریم همرو خونش دعوت کرده تولد شوهرمم هس قرارشد ما بریم یه شهر دیگه نهار تفریح ازاول من مخالف بودم دیگه شبش بریمخونه جاریمگفتم دیکه خسته ایم گف نه بریم گفتم اوکی حالا دیروزیکیلفظی مارو عروسی دعوت کرده کارت نداده شوهرممیگه نمیشه نریم ناراحت میشع میگم پس از برادرت عذرخواهی کن میگه نه نمیشه من میدونم بخاطر مادرش که ناراحت نشه میگم اخع نمیشه چجوری هم عروسی بریم هم مهمونی اونم با یه بچه کوچک که عادت داره ۹شب بخوابه میگم پس عروسیو تنها برو هدیه بده چون من اصلن نمیشناسمشون ندیدمشون تاحالا باز بهونه میاره همش همینه میخواد مادرش راضی باشه میگم حداقل بیرون نریم ظهر خونه باشیم بچه بخوابه منم بخوابم شب سرحال باشه اصرار داره بیرونم بره منم دیشب گفتم محاله باهات مهمونیوعروسی بیام همزو خودت تنها برو میشینه برای خودش برنامه میریزه بدون هماهنگی این عادتم داره هرکی تعارف کرد میگه بیا بریم ساعت ۶غروب میگه شام مهمونی ایم من اصلن نمیتونم اینمدلی باید حتمن مرتب منظم باشم خودمو بچم
مگه میشه همشام بری خونه برادرشوهرت همشب عروسی؟تویک تایم هستن که اصلا جاداری هم اینجاشام بخوری هم اونجا؟بنظر تقصیرخودته ازاول زیادکوتاه اومدی سوارت شدن همه
اگه میشه برای شادی روح مادرنازنینم وداداشم یک صلوات بفرستین🌷🌷🌷
اما تو دیگه چرا انقدر تحت سلطه شوهرتی؟؟؟؟ ادمی نظر و شخصت داری
چرا هر چی شوهرت میگه راحت میگی باشه؟؟؟؟
زن باید حرفش برش داشته باشه وگرنه مرد جماعت بابت راضی کردن خانواده اش ببخشید یه افساز میندازه گردن زنش
( چون سایت پر تبلیغ دکتر شده تصمیم گرفتم پزشکای خوبی که میرم داخل امضام بگم : برای الژی و اسم دکتر سیما شکری بیمارستان پیامبر اکرم خوبه ، چشم پزشک : دکتر محسن رحمتی کامل )
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
نه نمیگم باشهکه همش دعوا داریم دیگه زندگیمن همش دعواس
بگو هیچکدوم نمیام و تمام
بشین خونه خودت و هیجایی نرو
دعوا و بحثم نکن
فقط شوهرت رو سگ محل کن
اسمشو نیار کاریم بهش نداشته باش
تا خودش ادم بشه
( چون سایت پر تبلیغ دکتر شده تصمیم گرفتم پزشکای خوبی که میرم داخل امضام بگم : برای الژی و اسم دکتر سیما شکری بیمارستان پیامبر اکرم خوبه ، چشم پزشک : دکتر محسن رحمتی کامل )
مگه میشه همشام بری خونه برادرشوهرت همشب عروسی؟تویک تایم هستن که اصلا جاداری هم اینجاشام بخوری هم ا ...
مثلن ۷غروب تا ۸بریماونجا ننش ما روببینه بعد بریم عروسی 😒من میدونن خانواده شوهرم قبل ۸شام میخورن الان سفره پهن میکنن بعد میگه حالا اینجا شاممونو بخوریم بعد اونموقه کارد بزنی خون من درنمیاد همیشه خدا دعوا داریم
باید یادش بدی اگر بخواد به تو سخت بگیره توام زندگی رو براش جهنم میکنی
( چون سایت پر تبلیغ دکتر شده تصمیم گرفتم پزشکای خوبی که میرم داخل امضام بگم : برای الژی و اسم دکتر سیما شکری بیمارستان پیامبر اکرم خوبه ، چشم پزشک : دکتر محسن رحمتی کامل )
هردوتا جا رو ک نمیشه باهم رفت ولی مهمونی روقبول نمیکردین یاحداقل واسه ناهار میزاشتین
مهمونی شامه عروسیم شام میگه ساعت ۷غروب بریم تا۸بشینیم خونه داداشم بعد بریم عروسی😒اصن عروسی بهمون کارت ندادن لفظی دعوت کردن دیروز برای امشب میگم تو که به برادرت قول دادی چرا قبول کردی حالا قبول کردی پس بریم از برادرت. عدرخواهی کن بخدا خررره به هر کی بگم باورش نمیشه با چه منگولی زندگی میکنم
عزیزم صحبت کن و واضح دیدگاه خودت رو بگو بهشالبته با حفظ احترام و سیاست در انتخاب کلمات
مثلا بگو راستش مدتیه میخوام یه چیزی بگم.حقیقت اینه که این مدلی برای من سخت و رنج آوره.تلاشمو میکنم که با هم باشیم و از کنارت بودن لذت ببرم اما بعضی جاها توانم کم میاد و داره آسیب زا میشه برام.میخوام خواهش کنم در عین احترام گذاشتن به دیگران، مراعات حال من هم بشه.
یاد گرفتم که روزهای خوب میان و میرن، روزهای بد هم میان و میرن اما هیچ چیزی به اندازه واکنشهای درست ما در روزهای خوب و بد برای آرامشمون مهم نیست. البته بعد از توکل به خدا🌻🥰