نصف شبی دعوامون شد🚶🏻‍♀️😑😂سومین دعوای امشبمون🚶🏻‍♀️ صفحه 6

ملیکا__۸۰

مدیر

عضویت: 1402/06/13

تعداد پست: 21138

ما داریم آشنا میشیم به قصد ازدواج خیلی ساله بهم علاقه داره...

امشب خاطر ی سوتفاهم باهاش دعوام شد و بعدم برام حلش کرد🤦🏻‍♀️

غیر مستقیم بهش فهموندم پریودم که بدونه چرا غر میزنم

بعدش بحث کار کردن شد گفت اصلا فکرشم نکن🥲💔

باید مادر نمونه باشی

نمیخوامم خانومم کار کنه

نمیزارم تو محیط مردونه باشی و از این حرفا

بعد صدای بچه خواهر ش میومد بهش میگم برو بچه رو گاز بگیر (از علاقم گفتم)من اگر اونجا بودم کلی گازش میگرفتم😋

میگه این چه شیوه تربیتیه😐

مگه مشکلی داری

تو روحیه بچه میمونه و کلا ی جور ناامیدانه ای بامن رفتار کرد بخاطر این موضوع ک تربیتت غلطه🥲

حالا من پریودم حالم بده اون چرا درک نکرد💔

دل پیر نمیشه فقط نظرش روز به روز به نظر عقل نزدیک تر میشه 🙂

1403/09/23

02:07

2 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

ملیکا__۸۰

مدیر استارتر

عضویت: 1402/06/13

تعداد پست: 21138

سر موضوع کار حق داری چون مهمه واقعا

🥲👌🏻

دل پیر نمیشه فقط نظرش روز به روز به نظر عقل نزدیک تر میشه 🙂

1403/09/25

16:19

0 نفر لایک کرده اند ...

ملیکا__۸۰

مدیر استارتر

عضویت: 1402/06/13

تعداد پست: 21138

نگو میخوای با این احمق دگم ازدواج کنی؟تو باید مادر نمونه باشی؟؟؟؟؟ چه غلطابگو میخواد تو خونه حبست کن ...

نه نمیخوامش🥲 ولی فعلا نمیتونم بگم بیا جداشیم

ولی مشخصه تفاهم نداریم...

دل پیر نمیشه فقط نظرش روز به روز به نظر عقل نزدیک تر میشه 🙂

1403/09/25

16:19

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان ریحانه

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

elham_kk

عضویت: 1398/01/20

تعداد پست: 22987

نه نمیخوامش🥲 ولی فعلا نمیتونم بگم بیا جداشیمولی مشخصه تفاهم نداریم...

فعلا نمیتونی؟ چرا اونوقت؟

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی

1403/09/25

16:20

0 نفر لایک کرده اند ...