پسره سال آخر پزشکی من سال آخر پرستاریم تو بیمارستان آشنا شدیم....
با هم قدم میزدیم تو حیاط ب خدا چشما داشت درمیومد بس ک زل میزدن ...به خدا پسره هم متوجه شد گفت نگاه چه حسودن😂😂
واقعا چرا؟ یعنی خیلی عجیبه؟ ما شیفت لانگ بودیم خسته بودیم رفتیم حیاط قدم بزنیم ولی نگاها جالب بود
خبری بینتون عزیزم 😉؟
شایدم لذت بردن از دیدن زوجی ک بهم میومدن
مگه هرکی نگاتون کنه حسوده؟
وااا منظورت چیه خانمم
حالا بین قدم زدت چی به هم میگفتین شیطونااااا
اخه تو نديد بديد هستي اينجوري فكر ميكني
دهن ما رو سرويس كردي با اين پسر
خيلي دوست داشتي دكتر بشي ؟
چ جالب
اصلا این عنوانتو که میبینم کهیر میزنم
باهاش ازدواج کن،دست از سرملت بردار،باور کن چیز عجیبی نیست
حسود ولی حسود هرگز نیاسود
خدایا ی شوهر وکیل بفرست این وری
من شوهر وکیل دوستدارررم
شاید خیلی به هم میومدین
سرویس کردی ما رو تو ام
وای خدا شما بازم اومدی با این رله به قول خودت پزشک،البته دانشجوی پزشکی،دیگه باید اگه راست میگه به ازدواج ختم بشه ها،
ولی دیگه پزشک از در و دیوارم می‌باره هر خونه‌ای ۴ تا داره انقدرم پز نداره،به جز برای شما،این شمایید که مردمو نگاه کردید نه اونا شما را ،چون هیچ وقت خودتو در حد یه پزشک نمی‌دونید
عزیز دلم تنها هشدارم اینه که خوب بشناسش.
خیلی خوب!!
از دانشجو های پزشکی هیچ چیز بعید نیست :)
اسی
دوسِتان میگن ک شما خیلی راجب اون پسره تاپیک میزنی
منم بهت بگم ک
چجوری بگی:ب شماها چه تاپیک خودمه دوستدارم بزنم
اذیتی نیا خانمم والا
