نه همسرم تک فرزند نیست اما خب به خاطر یه سری شرایط میشه گفت فقط همین یه پسره که پیش مادرشوهرمه مادرشوهرم هم جوونه روپای خودشه به ما هم تو هزینه های زندگی خیلی کمک میکنه من همیشه به مادرم میگم اون بیشتر از تو به من محبت کرده
اما خب تنها مشکلم اینه که خونه مشترک هست بین همه نوه ها هرروز میرن و میان و کلی اذییت میکنن خب به هر حال خونه مادربزرگی محسوب میشه شاید محکم ترین دلیلم برا اینکه گاهی تو فکر باشم یه خونه دوطبقه بگیریم مادرشوهرم پایینش باشه همینه چون بچه ها گاهی خیلی اذییت میکنن و منم اگه بچه دار بشم تو این شرایط خیلی سختم میشه و الا یه بار هم به شوهرم گفتم که اگه خونه آروم باشه همیشه بچه ها اذییت نکنن من پیش مادرت میمونم نمیرم از اینجا اما خب همچین چیزی غیر ممکنه چون به هرحال نمیشه به نوه ها گفت نیاید اینجا فضولی نکنید
گلم دهان میکنم حتما از ته دلم اما خب من هنوز با نگاه خدا خیلی فاصله دارم اون اوایل خیلی اذیت میشدم با این شرایطم اما الان واقعا به درک بهتری از موقعیتم رسیدم و واقعا فکر که میکنم میبینم درسته که اذییت میشدم اما به همچین مادرشوهر خوبی می ارزید الان دیدگاهم نسبت به اون اوایل خیلی متفاوت تر شده