یه دختر شش ساله . باهوش . با ادب . زرنگ . فهمیده دارم
دو دلیم برای دخترمه که بچه طلاق شدنش رو زندگیش اثر میزاره
و پیش خودم میگم اگر قراره طلاقم منو از مشکلات با شوهرم راحت کنه ولی بجاش بچه طلاق شدن دخترم بهش ضربه بزنه ترجیح میدم من خودم فدا کنم این وسط و همخونه با باباش زندگی کنم تا اون اسیب کمتری حداقل ببینه
نمیخوام بار رو از رو دوش خودم بردارم و خودمو راحت کنم
و بجاش بار رو بزارم رو دوش دخترم و با بچه طلاق شدن اونو دچار مشکلات کنم
__________
من تو دنیا هیچکسیو ندارم . خانواده ام بدرد نمیخورن و فرض کنید یتیمم و کس و کاری ندارم
بعد از طلاق احتمالا شوهرم مارو یادش بره و زن بگیره و بره دنبال زندگیه خودش
منو دخترمم تو دنیا هیچکسیو نداریم
حتی اگر خدایی نکرده مریض بشیم. تصادف کنیم . یا هر بلایی سرمون بیاد . کسیو نداریم زنگ بزنیم بگیم بیاد یکساعت کنارمون
یا حتی ده هزار تومن پول بگیریم
یا اگر به عنوان یک زن و دختر تنها تو این دنیا همسایه ای . کسی . بخواد اذیتمون کنه . هیچکسیو نداریم
و اگر بمونم حداقل سایه باباشو داره
اگر بمونم حداقل اگر من بمیرم باباشو داره
از تنهایی و بی کسی دخترم میترسم
چون خودم هرچی روزگار سرم اورده از بی کسی و یتیمیم بوده
نمیخوام دخترمم مثل من بشه که چاقو بزارن زیر گلوش ولی از بی کسی نتونه کاری کنه . کتکش بزنن ولی از بی کسی پناهی نداشته باشه و مجبور باشه بمونه و کتک بخوره .....
و اینکه نمیخوام بچه طلاق بشه که فردا برای ازدواجش و ورود به جامعه براش سرافکندگی باشه بچه طلاق شدنش....
خودم اگر طلاق بگیرم راحت میشم
ولی میترسم از اینکه خودمو راحت کنم و هزار جور بلا سر دخترم بیارم
اگر قرار به سوختنه . میخوام من بسوزم . نه بچم
بنظرتون این ترسهایی که دارم چقدر واقعی اند؟ خودم الان نمیدونم اینقدر روحیه ام ضعیف شده و تو شرایط فشار هستم ، اینجوری فکر میکنم یا واقعا این افکارم درستن؟
من دو بار تصمیم اشتباه گرفتم . یکبار انتخاب همسر . یکبار بچه دار شدن با ادم اشتباه
نمیخوام بازم اشتباه کنم و بیشتر از این زندگی خودمو دخترمو خراب کنم
بنظرتون بمونم و مثل هم خونه با شوهرم زندگی کنم و دیگه برام مهم نباشه مرده و زنده اش؟ اما فقط خودمون بدونیم و ظاهرو حفظ کنیم بخاطر بچمون؟
اینجوری که شوهرم صبح ۸ میره شب ۱۲ میاد . گاهی هم عصرا چند ساعت میاد و میره بازم
فقط واسه خواب و غذا خونه است تقریبا
اینم فکر کنم نیست و بشینم زندگیمو کنم و بچمو بزرگ کنم
یا طلاق بگیرم و برم دنبال سرنوشت خودمو بچم؟
اینم بگم قصد ازدواج دوم ندارم اگر طلاق بگیرم و میخوام خونه بگیرم و سرکار برم و به بازیابی خودم و ارامش و رشد بچم برسم و تنهایی با بچم زندگی کنم . اگر هم بخواد یه درصد ازدواج دومی باشه بعد از بزرگ شدن مثلا ۲۰ ساله شدن بچمه . شایدم تا اخر عمر مجرد و تنها بمونم بعد از طلاق