الان متاهلم ولی وقتی دوستامو میبینم که تازه دارن ازدواج میکنن و چه کار هایی براشون انجام میشه حرصم میگیره. من تو سن کم ازدواج کردم همه چیزو به سختی و زور به دست اوردم همه هم میگفتن که تو خیلی متوقعی و من یه وقتایی عذاب وجدان میگرفتم. الان دلم برا خودم میسوزه که اینا اینقدر زدن تو سر من. باورم نمیشه اینقدر بابام بهم زور میگفت من روزی که برام نشون اوردن مانتو تنم بود😑
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
شما یا شهر بزرگی بودی یا خانواده مذهبی سنتی نداشتید توی شهرستان ها خیلیا چادرم سر میکردن در حالی که ...
تو شهرم و اتفاقا مذهبی هم هستم
اتفاقا چادر هم پوشیدم ولی زیر چادر لباس مجلسی میپوشیم واسه اینجور مراسما
مانتو نه
البته اینم سلیقه ای به هرحال
اگه از پرپر شدن هموطنای بی گناهت خوشحالی ،یا به نطفه ت شک کن یا به لقمت😏 گفتند دنیا، دنیای مذاکره است نه موشک.... ما زبان دنیا را بلدیم اما سردار ما را با موشک زدند ...
خب چادر سر کردین دیگهاونکه دیگه کت وشلوار پوشیدن حساب نمیشه!زیر چادر همه کت وشلوار یا شومیز وشلوار م ...
نه والا بین دوستام و فامیل هم کسایی که چادری نبودن مانتو نمیپوشیدن
یا کت سارافن یا شومیز دامن یا پیراهن عروسکی و ساپورت و یا کت دامن ...
در کل میگم من ندیدم واسه همچین مراسمی کسی مانتو بپوشه
اگه از پرپر شدن هموطنای بی گناهت خوشحالی ،یا به نطفه ت شک کن یا به لقمت😏 گفتند دنیا، دنیای مذاکره است نه موشک.... ما زبان دنیا را بلدیم اما سردار ما را با موشک زدند ...