هم موافقم هم مخالف
چون مرد بودن فقد اندازه ی کار بیرون برای درامده همه هم که معدن کار نیستن خیلیام کارمندی زندگی میکنن و اسوده هستن
و فقد ی سری کارای بیرون بهشون مربوطه وتنها دغدغشون تامین مالی زن و بچشونه
اما زن هم باید اشپز باشه هم باید پرستار خوبی باشه هم باید همه چیومنظم داشته باشه هم باید بچشو و همسرشو از همه لحاظ تامین کنه و در این کنار به خودشم برسه
ی مسافرت وقتی میره اگه غذا ها و ی سری کارا از بیرون تهیه نشه و مجبور باشه غذا این چیزا درست کنه هیچ چیزی از اون سفر نباید بفهمه تا بقیه لذت ببرن و اینارو با جون و دل برای خانوادش انجام میده
و تمام حرفارو هم ی جاهایی فقد باید پذیره و کنار بیاد
اما مردا از لحاظ احساسی اینارو زیاد درک نمیکنن
ی مادر باید ۹ ماه همه سختیای بچه دار شدنو تحمل کنه درد زایمان به اون وحشتناکیو که بکشه برای عشق خانوادش یک صدم اون دغدغه های اون اقا نمیشه