با خواستگارم دو بار رفتیم بیرون و در حد یکی دو ساعت هر بار حرف زدیم و بار اولم با ماشینش رسوندم
این آقا شرایط خونوادگیش، تحصیلاتش، شغلش خوبه و مورد تایید خونوادم ینی عقل میگه اگه با اخلاقش اوکی بودم اصولا بابد جواب مثبت بدم، قد و قیافشم خوبه و با منم مهربون حرف میزنه و تو حرفاش میخاست بفهمونه بم که دوسم داره،نگاهاش اینام خب همین بود
ولی من با اینکه از لحاظ عقلی میگم خوبه همینو بچسبم ولی مثلا آیندرو باهاش تصور میکنم اینکه مثلا قراره بغلم کنه بوسم کنه یه جوری میشم انگار دلم نمیخاد😕😕یا قراره باهاش صمیمی شم و حرف عاشقانه بهش بزنم و...
اینا رو فک میکنم اصلا نتونم
طبیعیه؟ ینی زمان بگذره درست میشم؟ چرا اینجور میشم آخه؟؟ 🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️🥲