من باردارم چندین ساله وسواس نجسی پاکی دارم هرروز یه برنامه جدید هروز یه جارو نجس میکنم آخه من چیکار کنم میترسم بی اعتنایی کنم خدا نبخشتم امروز یه اتفاق افتاد من با جوش صورتم ور رفتم دستم خیس شد نگاه کردم یه لکه قرمز مانند ولی نمیشد به وضوح تشخیص بدی که خون هست انگشتامو مالیدم نرفتو اونجا با خودم گفتم وسواسی نشو تو که یقین نداری این خونه و ولش کردم بعد رفتم پای سینک بدون اینکه دستامو بشورم اسکاژو برداشتم مایع زدم ظرفا رو شستم سینکم کفی کردم و با دست خیس کشیدن کفارو بردم و تمام نشستم استراحت دستم رفت سمت همون جوش صورتم کندمش دیدم خون خشک شده هست دنیا سرم آوار شده با خودم میگم نکنه همون لکه رو انگشتم خون بوده ینی الان سینک اسکاژ جامایع همه جا نجسه😭😭😭😭من چیکار کنم
یه کیسه خون که نبوده با ابم که همه چیزو شستی دیگه میخوای چیکار کنی تمیز بشه سر سوزن خونو
کاربر khestara70 که رمزشو فراموش کرده🥴---دوستان پروفایلم به هیچ فرقه ای ربط نداره این یک سحابیه،سحابیه چشم خدا یا مارپیچ، که از گاز و گردو غبار تشکیل شده سحابی ها گورستان و زایشگاه ستاره ها هستن همینطور از قشنگیای افرینش🙂البته تو این عکس زیادی اب و تابش دادن عکس واقعیشو میتونین سرچ کنین😍
بعدم اون لکه اگر خون بوده باشه چون همه لیوان هارو آب کشیدی کامل پاک شده اند
ببین اگه یه لیتر خون بریزن توی یه رودخونه آب اون رودخونه نجس نمیشه میدونی چرا ؟
چون آب روانه
آب راکد نیست
شما هم اگه اون خون دستت میوفتاد توی پارچ آب نجس بود نه لیوانی که شستی
چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
پیام دادم میگه شک داری پاکه خب من همه چیزو کنار هم میزارم که یقین به نجاست میکنمخیر سرم اومدم بی اعتنایی کنم گفتم منکه یقین نکردم این خونه پس ولش بعدش دوباره دنیا سرم آوار شد
خب شستی رفته دیگه،ظرف و اسکاچ و سینک ،همه رو اب کشیدی،دستت هم پاک شده.مگه چقدر خون بوده...یه چیزهای واضح مثل همین خونی که از جوش هست و اینا،سریع برو بشور که فکرش،از سرت بره.ولی در کل تا یچیزی رو یقین نداشته باشی که نجسه،اون چیز پاکه.وسواس خیلی بده، ممکنه از طبع و مزاج هم باشه،پیگیری کن تا از دستش رها بشی.نزار اسیرت کنه.سوره ی ناس و فلق رو زیاد بخون تا از وسوسه ی شیطان در امان باشی.این افکار رو شیطان به سر آدم میندازه تا از یه عبادت ساده هم دورش کنه،یا احکام دینی رو برای آدم دست و پاگیر و سخت جلوه بده در حالیکه در حقیقت اینجور نیست و حدو مرز همه ی احکام مشخصه
اووو گفتم چی شده من خودم وسواسم ولی تو قشنگ مرزاری وسواسی رو جابه جا کردی،خون اندازه یه درهم حتی رو لباستم باشه باهاش نماز بخونی هیچ اشکالی نداره بعدم دستتو شستی قبلشم پاک کردی آب نجاستو پاک میکنه دیگه،درضمن حتما برو پیش روانشناس و روانپزشک کمکت میکنن
اووو گفتم چی شده من خودم وسواسم ولی تو قشنگ مرزاری وسواسی رو جابه جا کردی،خون اندازه یه درهم حتی رو ...
نه ببین من بعد اینکه با جوشم ور رفتم و دستم خیس شد نگا دستم کردم یه لکه قرمز رو انگشتم دیدم گفتم حتما خونه انگشتامو مالیدم دیدم کمرنگ نشد خون وقتی کمه میمالی کم رنگ میشه بالاخره محو میشه اما این فرقی نکرد گفتم پس خون نیست رفتم پای سینک بدون اینکه دستامو بشورم اسکاچ رو برداشتم مایع زدم ظرفارو مایع زدم با همون اسکاچ کفی سینک و کفی کردم از ظرفا خیالم راحته چون آبکشی کردم اما سینک که کفی بود با دست خیس فقط کفا رو میگرفتم