اولین مربی شمشیرزنی و تیراندازی حضرت عباس میدونید کی بوده؟!
فاطمه کلابیه ؛ مادرشون :))))
وقتی قدرت های زنانه ی عاشورا رو میبینم فمینیست درونم بال درمیاره.
حضرت ام البنین به حدی تو شمشیرزنی مهارت داشته که حتی مردای قبیله ی خودشونم میترسیدن با "ام البنین" سرشاخ بشن...
اگه عربستان و عراقِ قدیم، فدراسیون ورزشِ بانوان میداشتن شک نکن ایشون تو همه ی مسابقه های بین المللی، حریف بلژیکی و هلندی رو میذاشت تو جیب کوچیکش. و کاری میکرد که الجواد الخیابانی از خوشحالی و ذوقِ بعد از هر پیروزی ، سر به بیابون بذاره.
بله! صلح طلب ولی جنگ بلد...
حالا برام خیلی ملموس تر و عسل کره مربایی تره که بعضی از تیر و کمان بازای تیم ملی چرا بازوبند "یا ام البنین" میندازن دور حلقه ی بازوشون...
تاریخ میگه صحبت مبارزات ایشون حتی تا امپراطوری روم هم رسیده بوده.
کلمه ای کامل تر از "دلیر" در وصفش به ذهنم نمیرسه.
راستی یکی دیگه از وقایع جالب زندگیِ حضرت ام البنین این بوده که به هرکی میومده خواستگاریش جواب منفی میداده :))))
وقتی هم خانوادش ازش میپرسیدن دختر تو چرا انقد سرتقی و از بین این همه کیس مناسب شوهر پیدا نمیکنی؟!
برمیداره میگه : چون من مَردی بین اینا نمیبینم. شما یک مَرد به من نشون بدین تا من به وصالش دربیام. (لطفا همزمان چند دور سوس ماس تو ذهنتون پلی کنید.)
یه بارم که معاویه egg میکنه و میاد خواستگاری ایشون حضرت یه جوری با پودر لباسشوییِ دریا میشورتش میندازتش رو بَند که تو متن خود تاریخ اومده فرستاده ی معاویه که برای خواستگاری اومده بوده ؛ از ترس کفش هاش رو همونجا جا میذاره و فقط دَر میره.
معاویه هم از لجش میاد یه دختر به اسم "میسون" رو عدل از همین قبیله میگیره تا حرصش رو خالی کنه. "میسون" هم "یزیدِ خاک توسر" رو به دنیا میاره.
خلاصه که این جریانات ادامه داشت تا این که عقیل، برادرِ مَردترین مَرد جهان اسَد سرمَد میاد و در خونه ی پدر فاطمه کلابیه رو میزنه و ...
بله! همونطور که مستحضرید بازم عشق آمد و آتش به همه عالم زد.
حضرت ام البنین بعد از این که این خبر رو شنید که بابا علیِ عزیز ما ازشون خواستگاری کرده گفت : خدا را سپاس! من به «مرد» راضی بودم ولی او «مَرد مردان» را نصیب من کرد.
حالا فکر نکنید با یه خانوم قلدر و چارشونه کشتی مواجهید.
تو کتاب ماه به روایت آه حضرت عباس در وصف ایشون میگه : " چنان لطیف و نجیب است که بیترس از ملامت و سرزنش، میتوانی ساعتها با او سخن بگویی و به تمام اشتباهات و خطاهایت اعتراف کنی."
حرفم تموم. فقط این که بچه ها! لیدی های این خاندان به آدم اثبات میکنن که افسانه ها هم میتونن به واقعیت تبدیل بشن.
- منبع: چنل گرافات شوریدهی یک گیاه سمی -