خودش اگه کاری و بخواد انجام بدع در نهایت کاری و میکنه که دل و عقلش میگه اما وقتی من خواستم کاری کنم نطر داد من اومدم سنجیدم نظزش خوبه یا بد دیدم بر حسب شرایطم نظرش خوب نیست مخالف کردم الان رفته تو قیافه برام
آدم‌دوست نداشته باشه بهتر به مشت حسود
ببینین داستان از این قرار قرار بود تولد پارتنرامون یکی کنیم چون نزدیک هم بود تاریخاش کادوهامون جدا بود کیک و قرار بود یدونه فقط بگیریم اول اکی بود بعد اومد گفت نه جدا جدا بگیریم مراسم و ولی کیک هارو بقیه بگیرن(من و پارتنرم برای اون اونا برای پارتنر من) علارغم میلم و با اینکه دلایل نارضایتیم و گفتم ولی گفتم باشه منم چون دومین تولد پارتنرم بود و تولد اولش و بقیه کیک گرفتن گفتم زشت همچین کاری کنم و خودم میخوام کیک بگیرم رفته تو قیافه الان
اینم بگم کلا کیک و میخواستن جای کادو بگیرن
دیگ اسمشو دوست نذار و قطع رابطه کن
نباید احساسات بقیه بهت لطمه بزنه
روان تو مهم تره
برو تاپیک خودتو اسراف نکن
که امروز زدم منظورمو بفهم
تحمیل کردن نظر خوب نیست اگ باعث ناراحتیته رک پوست کنده بهش بگو قبول نکرد قهر نکن ولی زیادم کیپ نکن
اصلا ب نظر من اینجور مواقع صلاح مملکت را خسروان دانند هر کس هر جور دوست داره عمل کنه
من قهر نکردم اون رفته تو قیافه
شما خودت بودی اکه شوهرت برات کم نمیزاشت ولی تو یه تولدش و جوری میگرفتی که بقیه به جا کادو براش کیک بیارن سال بعد یا سال های بعد هم اینجور میکردی؟من سال قبل گذاشتم بقیه کیک بگیرن بخاطر اینکه دستم تنگ بود ولی امسال شرایطم بهتر بود خواستم خودم براش بگیرم اینا اسرار داشتن به جای کادو کیک بگیرن
حالا خودش یه بار یه برنامه ی ک سر همین مراسم چیده بودیم و کنسل کرد من با اینکه مایل نبودم ولی قبول کردم
حالا وقتی دعوتشون هم کردم با احترام هم به خودش پیام دادم هم به پارتنرش (قبلش از خودش اجازه گرفتم)هیچ هم نگفتم کادو بیارین یا نیارین فقط دعوت کردم نه مت نه پارتنرم توقع کادو نداریم جشن مجللی هم نیست ولی حس میکنم از بس کوتاه اومدم عادتشون شه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
12 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز