خیلی مردسالارن و براشون زن مثل یک ابزار میمونه که باید چشم و مطیع باشه و کارکنه
و مرد هر غلطی بخواد کنه زن نباید اعتراض کنه
وخیلی پرخاشگرن مرداشون و رو مخی
مرداشونم عرق خور و یک سری زن باز
شوهرم دراین حد نیست محبت میکنه یجاهایی به حرفام اهمیت میده
اما وقتی عصبی میشه اون گهی که هست درونش و رو میکنه وقشنگ میشه مثل مردای فامیلشون
از طرفی دلم نمیخواد خیلی با فامیلاش رفت وامد کنه که زیاد رو اخلاق و تفکراتش تاثیر بذاره
اما ول کن فامیلاش نیست نمیدونم چکارکنم
اگه مستأجری برید یه شهر دیگه دور باشید از فامیل
۲ ماه پیشم تا مرز طلاق رسیدیم و برگشتم بخاطر بچم این مدت خیلی چفت شده بود با پسرعموها و فامیلاش وارتباطش و رفت وامدش بیشتر شده خیلی بدم میاد نمیدونم چکارکنم کمتر کنه ارتباط رو
ببین اصلا روی رابطه شوهرت با فامیلش زوم نکن که نتیجه عکس میبینی به جاش روی رابطه خودت باشوهرت کارکن کتاب بخون مشاوربرو کتاب زنان ونوسی مردان مریخی عالیه..به خووت بزس براش به روز باش رفیق باشه اقتدار بهش بده وقتی میبینی اونا مثلا عرق خورن اگر شوهرت نمیخوره بگو بهت افتخارمیکنم خدایا شکرت شوهرمن اینطور نیست توجمع خانواده وفامیلش جوری رفتار نکن ازت اتو بگیرن شوهرتو شیر کنن سرت صبر وحوصله داشته باش
یک شبه که درست نمیشه. کم کم باید با سیاست ازشون دورش کنی.
اولش که گفتی شوهرم‌بهترازاوناس ببین مقل یه بچه باید تشویقش کنی مجبوری چون قصد طلاق نداری وقتی حتی یه کارکوچیک میکنه یه میوه میخره تشکر کن بگو خدا به جیبت برکت بده ممنون‌که گرفتی توجمع ازش یکم نه زیاد تعریف کن سعی کن بهت وابسته شه هم روحی هم جنسی که فاصله گرفتن ازت براش سخت باشه به خودت برس ببین زمان میبره بلاخره تربیتشم شرطه ازجمله میشه استفادا کن‌براش نه میتونی مثلا بگو میشه فلان چیزو بخری میشه فلان وسیله رو لطفا بیاری واگر نه گفت ناراحتی بروز نده وسریا بعدم‌چیزا دیگه رو همینطور درخواست بده یکم تاثیرمیذازه
