داستااااااان کااااملا واقعییییی چند هفته پیش تو شهرمون عروسی بود عروس و داماد صفحه 3

مدیر

عضویت: 1403/09/11

تعداد پست: 465

چند هفته پیش توی شهرمون یه عروسی بود
ما توی یه شهر کوچیک زندگی میکنیم که آرایشگاه داره چندین تا ... مزون عروس داره و .... کلا همه چی هست .
و انصافا هم آرایشگاه ها ارایششون قشنگه و لباس عروسا هم خیلی قشنگ و منصف ..
من خودم 6 ماه پیش عروسی کردم رفتم همینجا و خیلی راضی ام .
بعد جدیدا تو شهر ما مد شده دیگه هیچ کس نمیره آرایشگاه و مزون اینجا ...همه میرن شهر بغلی که دو سه ساعت فاصله اس با شهر ما ...میگن اونجا عروسو خوشگلتر می‌کنه ...ولی پول بیشتری میگیره دیگه.
میگن عروس داماد اختلاف داشتن سر این آرایشگاه و مزون . عروس یه پا وایستاده که هر طور شده من باید برم آرایشگاه و مزون عروس فلان جا لباس بگیرم مگه من چی کم دارم از بقیه و اینا .. داماد هم مخالف شدید بوده اما عروس راضی نشده و به زور و هر چی بوده دیگه رفتن از اون شهر هم نوبت آرایشگاه گرفتن هم رفتن لباس عروس انتخاب کردن ...
بعد عروسی کردن و عروسی تموم شد و فردای عروسی داماد میخواسته لباس عروس رو ببره برای مزون(از مزون زنگ زدن گفتن بیار )
بعد داماد رفته که لباس رو ببره متاسفانه تو راه تصادف می‌کنه و می می‌ره 😢😞
میگن فرداش که خاکسپاری بوده عروس با ناخنای کاشتش کل صورتشو خنج زده و زخم کرده از گریه ...
خانواده داماد هم ریختم رو سر عروس که تو پسر ما رو کشتی . داماد و ما گفتیم راه دوره نرو اونجا ، تو یه پا وایستادی گفتی باید برم .

هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر ; بی باک تر از آهو,آرام ترم از شیر...هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر ; رنج از پی رنج آید,زنجیر پی زنجیر...

1403/09/16

04:23

4 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

صنم1390ab

مدیر استارتر

عضویت: 1403/09/11

تعداد پست: 465

اره منم موافقم کلا هیچکسی رو نباید به کاری که تمایل نداره مجبور کرد میبینی یه خطایی درمیاد اون وسط

آره همیشه همینطوره

منم دوست داشتم برم شهر کناری ولی بخاطر همین چیزا نرفتم از همین چیزا ترسیدم !

1403/09/16

04:35

0 نفر لایک کرده اند ...

صنم1390ab

مدیر استارتر

عضویت: 1403/09/11

تعداد پست: 465

عزیزم هیچ ربطی به عروس طفل معصوم نداشتهعمر داماد تا همینجا بوده

تو درست میگی

من نمیگم مقصر اون بوده نباید لج میکرد الان همه بریزن رو سرش

1403/09/16

04:36

3 نفر لایک کرده اند ...

مامان ریحانه

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

honia_hana

عضویت: 1397/11/24

تعداد پست: 9519

اینا رو گفتم بعضیا ببینن اگه واقعا تصمیم دارن و راه دوره و مخالف هم وجود داره کوتاه بیان بخدا نمی ار ...

دقیقا همین اتفاق تو شهر ما افتاد. ما دو مراسم جدا داریم خانواده عروس جدا، خانواده ی داماد هم جدا. شب اول که پایکوبی خانواده عروس بود مراسم برگزار شد. ولی روز دوم عروس برا میکاپ یه شهر دیگه رو انتخاب کرده بود واز قضا یه تکه از لباسش جا مونده بود تو شهرمون و داماد و برادر عروس برگشتن که لباس رو براش ببرن و توراه تصادف کزدن و داماد و تنها برادر عروس تو تصادف فوت شدن.

1403/09/16

04:36

1 نفر لایک کرده اند ...