دوستم تویه یک خانواده مذهبی به دنیا اومد
مذهبی سختگیر و...
بعد اینو از ١٠ سالگی پدرش مجبور کرد چادر سرش کنه و اصلا هم نمیذاشت چادرو بذاره کنار و...
دوستم نماز نمیخوند و پدرش خودشو کشت نتونست اینو نمازخون کنه بعضی وقتا این الکی که پدرش فکر کنه نماز میخونه میرفت رو به قبله بدون وضو ادای نماز خوندنو درمیارد
درکل پدره هم تسليم شد و دیگه نگفت برو نماز بخون و...
تاا رسید به ١٨ سالگیش