امروز با داداشم جایی بودیم وسط یه بحث و موضوع خیلی مهم و هیجانی داداشم یه کاکائو درآورد داد بهم با قهوه م بخورم وسط صحبت کردنام که با کلی شور و هیجان بود یه جور اون کاکائو رو غیب کردم و بلعیدم الان تازه یادم افتاد 🤦♀️
انگار تمام این ۳ ماه مقاومتم شکسته شد 🤦♀️
این ۳ ماه شیرینی جات و قند نخوردن رفته بود تو رزومم و شده بود جزئی از افتخاراتم 😒
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...
ولی اگه شکلات و اینجور چیزا نخورم حالم بهتره ولی آشفتم
تو این یه هفته فلاسک چایی ، گوشواره ها ، کارت دانشجویی و کارت بانکیمو گم کردم .
بد دردیه
🇮🇷🇮🇷🇮🇷❤زندگی رو دوست دارم حتی به غلط .همیشه اینطوری خدا رو صدا میزنم: خدایا تو رو خدا . میدونی یعنی چی؟ یعنی امیدم بعد خدا هم به خداست. حالا عزیزم تو هم امیدت بعد خدا باز به خدا باشه .عشق بورز به زندگیت . تاپیک خودکشی نزن تو هنوز واسه ی مردن خیلی جوونی حتی اگه ۹۰ ساله باشی باید بازم ب خودت بگی ۳۰ سال دیگه میخوام زنده بمونم این یعنی ۱۲۰ سال . . یکم با خودت عشق و حال کن . غم و غصه رو رها کن . ببین دل چی میگه خب بسه دیگه . میگم بسههههه دیگههههه. خب بگذریم عقبیا حال میکنن؟از خدا میخوام ک برا ۱۲۰ سال زندگی شاد بهم انگیزه و تن سالم بده . فعلا هدفی واسه ازدواج ندارم .در حال حاضر فقط با خدا قدم میزنم . دلم با خداس.من ۱۲۰ سال عمر رو به این دلیل میخوام ک راه ۱۰۰ ساله رو یه شبه طی نکنم و۱۲۰ساله طی کنم. هیچوقت رنج نکش . درد اجباریه ولی رنج اختیاری . درد یه کلمه احساسیه ولی رنج بی رحمه . درد واسه رشد لازمه . درد رو انتخاب کن . یه بنده خدا فامیلمون بود هر موقع بهش میگفتن تا ببینیم قسمت چیه میگفت بگیرید این قسمتو پاره کنین . خودتون برید دنبال زندگی . بنده خدا اعصاب نداشتا ولی راس میگفت با تقدیرت بجنگ😍
از لحاظ روحی نیاز دارم همزمان نزدیک ولیعصر تهران زندگی کنم، اصفهان بگردم، تو حافظیه ی شیراز قدم بزنم، تو مشهد هرروز برم حرم امام رضا زیارت، توی مازندران همه ی غذاهارو امتحان کنم، توی کیش ماشین سواری کنم، عصر ها تو جنگل های گلستان چایی بخورم، غروب خورشیدو از ساحل بوشهر و شب ستاره ها رو از آسمون کویر یزد ببینم:)🚶♀️