2777
2789
عنوان

از مهمون بدم میاد

246 بازدید | 26 پست

من یه خانم 26 ساله هستم و تازه ازدواج کردم نزدیک یه ساله عروسی کردم، از مهمون بدم میاد . دست خودم نیست، حتی دوست صمیمیم، حتی خواهرم، اومدن مهمون مخصوصا بدون دعوت یا اینکه خودش رو دعوت کنه یا همراه خودش آدم اضافه بیاره به شدت اعصابم رو خورد میکنه، به شدت بداخلاق و عصبی میشم و بهم میریزم.

من کلا آدم تنبلی هستم تو خونه داری، کارهای خودم و همسرم رو به زور انجام میدم. من شاغلم و تو خونه م برای بیرون کار میکنم و میفرستم. نصف روزم باشگاهم، یا میرم بازار و خرید استخر این ها. بیشتر وقتم پره. همسرم هم عادت دادم بعضی کارهاش رو خودش انجام بده .چون کارهای خونه عذابم میدن. این جوری یه کم حداقل راحتم. کلا با مهمون راحت نیستم و کلا کسی به عنوان مهمون رو مخمه.

دلایلم رو براتون میگم. شما نظر بدید آیا من حق دارم یا نه و راه حلش چیه؟

یکی از دلایلش اینه که تنبلم. نمیتونم چند جور و چند مدل غذا و دسر، سوپ و سالاد برای مهمون درست کنم. هیچ مشکل مالی ندارم ، ولی ضرورتی نمیبینم چندین مدل خورشت و دسر و ژله و... درست کنم. این در حالیه که منو  هر جا دعوت کردن کلی بریز  بپاش و اسراف و چندین نوع خوراکی بوده که من خوشم نمیاد. واسه همین مهمون هام انتظار دارن منم همون جوری باشم!!!

مثلا یه مدل غذا جلوشون باشه خیلی به روم میارن، مثلا میگن بچه م هوس قیمه کرده بود!!!(منظورشون اینه که  مثلا کنار جوجه، قیمه هم باید میذاشتم. یا مثلا جاریم گفت ژله نداری آخه بچه م کنار غذا همیشه ژله میخوره!، خب مگه اومدن رستوران؟، این چه فرهنگیه که داره جا میافته،  مهمون سر سفره خوراکی بخواد یا نظر بده در مورد غذا مگه مسابقه دستپخته؟ 

دوم اینکه مهمون های من خیلی پر رو هستن، مثلا دوستی دارم که فعلا منه تازه عروس رو دعوت نکرده خونش، اصلا برم هم آدرسش رو دقیق بلد نیستم، بیشتر بیرون و فضای مجازی باهمیم. بعد وقت و بی وقت به هر بهونه ای خونمه، یه عادت خیلی رو اعصاب داره میاد همه جای خونه م رو میگرده ببخشیدا حتی آمار مارک و جنس لباس های زیر همسرم رو هم داره. همه جا سرک میکشه. تو یخچال، حموم، کابینت ها، کمد، زیر تخت خواب  همه جا ...، خیلی هم پرخور و شکمو  و رو اعصابه ، براش میوه میارم همه ش رو تا ته میخوره. این رفتارش خیلی رو اعصابمه. خودش میذاره به حساب راحت بودن. من میذارم ندید بودنش. مثلا یه ظرف بزرگ از چند مدل میوه که میتونه برای 10 نفر کافی باشه این همه ش رو تا ته میخوره. میگه بازم بیار. یا میگه یه کم بذار با شوهرم که اومد دنبالم تو راه بخوریم. یا مثلا میگه آجیل هم بیار واسه م. نمیتونم بگم ندارم. چون جاش رو بلده! بعضی وقت ها هم خودش میره ظرف رو پر میکنه میاره. بقیه ش رو هم میریزه تو پاکت میبره برا شوهرش.


 

من خودم خیلی اهل آجیل خوردن نیستم، همسرم دوست داره و همیشه باید تو خونه باشه، حالا این دوستم هر دفعه میاد ظرف رو خالی میکنه تو کیسه میبره، چی بهش بگم آخه؟، فقط این نیست، هر چی ادویه، خوراکی، مواد فریزری میبینه با یه لحن بچگونه میگه آجی، عجیجممم، خواهررررییییی، از اینا به منم بده، خوووببببب، خسیس نبااششش. این حرفش اذیتم میکنه چون هم خونه م رو جارو  میکنه میبره هم این حرف رو میزنه ... خیلی هم فضوله حسابیییی... .

مورد بعدی خواهرمه. خواهرم *2 سالشه مجرده، و به شدت جلف و سبک، با همسرم زیادی راحت برخورد میکنه، من از آدم های جلف بدم میاد. خیلی سعی داره توجه همسرم رو به خودش جلب کنه به نیت اینکه منو جلوش ضایع کنه. چند بار هم توهین و تمسخر کرده که همسرم بهش تذکر داد حواست باشه خواهر بزرگترته و همسر من. درست رفتار کن. ولی روز از نو روزی از نو ...

از این گذشته خیلی بی ادبه، خیلی شلخته و شل ووله... مثلا جلو میز آرایشم آرایش میکنه وسایلش رو جمع نمیکنه، دستمال رژیش همون جا میمونه، یا مثلا لباس هاش همه رو مبل ها پخش و پلا میکنه، کلا هم از مهمون بدم میاد هم مهمون هام خیلی رو مخن، خیلی تو رفتار هاشون جلو همسرم سوتی میدن، خیلی فضولی میکنن، اکثرا شلختن 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



من خودم خیلی اهل آجیل خوردن نیستم، همسرم دوست داره و همیشه باید تو خونه باشه، حالا این دوستم هر دفعه ...

در مورد دوستت منم از این دوستا داشتم وقت و بی وقت خونم بود آخر شوهرم اومد به روم گفت دیگ کافیه منم باهاش قطع رابطه کردم نه کلا ولی دیگه خونم نمیاد تلفنی در ارتباطیم 

وای چقدر اطرافیانت رو مخن

با اون دوستت قطع رابطه کن

خواهرتو نمیدونم به جاریتم میگفتی با هر وعده به بچت ژله نده دیابت میگیره

نمیشه بگم مهمونی نرو و دعوت نکن خیلی کم برو در حد سالی دوبار واسه شام برو خودت هم اونارو دعوت کردی به سبک خودت اشپزی کن این مدل توئه قرار نیس تقلید کنی هرکی دوس نداره نیاد چقد افاده ای هستن عه


درمورد تنبل بودنت ک خب وقتی میری باید پس بدی

۲ اینکه بهرحال با خونواده هاتون رو باید رفت و آمد کنید پس تنبلی معنی نداره

۳ اینکه تو رفتی خونه هاشون بگو چرا انقدر تو زحمت میوفتید چندمدل غذا و... من تصمیم گرفتم ساده برگزار کنم که هم اسراف نشه و هم کسی برای پس دادن مهمونی و رفتو آمد اذیت نشه، حالا دیگه خودشون میدونن بیان یا نیان

ولی درمورد دوستت، بنظرم اگه اذیتی رفتو آمد رو کم کن، واقعا بی ملاحظه است

چرا همش منفی های زندگیتو میبینی؟ میدونی خودت و ذهنت باعث پرورششون میشی؟ از این ببعد بگرد دنباله مثبتها و بخاطرش خدارو شکر کن، اونوقت منتظر اتفاقای خوب باش💜
بچه های فضول که میرن تو کابینت و یخچال واتاق و کود🤦‍♀️

دستای غذاییشون رو میزنن رو مبل و فرش 🥲 رنگ زرد و نارنجی میگیره یا روغنی میشه دسشویی رو کثیف میکنن مدام سرو صدا میکنن دکوری خراب میکنن

جواب تلفن‌شون رو نده. بخوان سر زده هم بیان که ایفونا همه تصویری شده، درو باز نمیکنی.

منم از مهمون خوشم نمیاد. از مهمونی رفتن هم همینطور. برام بی معنیه. میگم همش آدم مجبوره غیبت کنه و حرفای پیش پا افتاده بزنه. وقت تلف کردنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز