صبح بیدارمیشم، از پنجره ی بزرگ حیاطم به بیرون نگاه میکنم، آفتاب داره طلوع میکنه.
به جای کلی ساختمون یه کوه بلند و وپر درخت رو نگاهذمیکنم.
اطراف خونم همه اش تپه های سبز رنگ و کلی خونه های شیروانی زیباست، ک ماشینای مدل بالا جلو در خونه پارکه.
صبونه رو با شوهرم میخورم و وسایلام رو جمع میکنم اول میرم باشگاه و یک روز درمیون هم صبح ها میرم میدوم. بعدش تو کوچه پس کوچه های شهر حرکت میکنم جایی که پر از آرامشه، گالری نقاشیم رو باز میکنم کم کم بچه ها میان باهم تاظهر نقاشی میکنیم و خوش میگذرونیم بعد مججدد نهار و باشوهرم توی خونه رویایم میخوریم و بعد بازم هم میرم سمت گالری خوشگلم. برای شب هم با خانوادهامون میچرخیم و خوش میگذرونیم و شب هم بدون اخبار منفی، بدون دلهر توی خونه ی خوشگلم تو سوئیس میخوابم😘