شوهرت سلامت روان نداره و آسایش توام فراهم نیست لطفا باردارنباش😔🥲
ده ساله زندگی میکنی نتونشتی تغییرش بدی؟! مردا قانونا از نظر روانشناسی بعد پنج سال کم کم از خانوادشون جدا میشم شاید اون اوایل زیاد عجله کردی خودتو بد و دشمن نشون دادی و خودت راه برای بی احترامی جلوی بقیه باز کردی
باید توی این چند سال انقدر خودتو خوب نشون میدادی و مظلوم و ناناز که مرد ا اونا بکنه بچسبه به تو
توروخدادعاکنید من باردارنباشم چن روزه عقب زدم پریودنمیشم بیبی چکم منفی شده ولی هنوزخبری ازپریودی نیست 🥲
شاید مشکلتون کم صحبت کردن با همدیگه هست شاید از اون دسته هستین که تا میایم با همدیگه صحبت کنیم به جای حرف زدن دعوا می‌کنین قطعاً مثلاً با این روش ۲۰۰ سال هم از زندگی بگذره باز درست نمیشه من هم الان صد خودم رو برای اون خانواده همسرم می‌ذاشتم صد به معنی واقعی جوری که خودشون هم تعجب می‌کردند اما با یک سری سیاست‌های خاص همسرم رو آگاه کردم که اگر من دارم اینجوری به خانواده تو محبت می‌کنم از روی احترام و عشقی که به تو دارم اینجوری اون هم درکش رو بالا برد الان جوریه که اون به من میگه خودت رو خسته نکن و کار نکن اگر بقیه در مجلس کار نکردن من به همسرم گفتم که آبروی من آبروی اون و آبروی اون آبروی منه اون می‌دونه که با بی‌احترامی کردن به من خودش رو بی‌احترام می‌کنه چون من و اون در واقع یکی هستیم از همون اول زندگی هیچ دعوایی سر خانواده‌ها نداشتیم و نذاشتم داشته باشیم چند باری می‌خواست بگه خانوادم که بهش یادآوری کردم که خانواده تو الان من و فرزندان آیندمون هستیم این‌ها همه با گفتگو اتفاق می‌افته زوج‌هایی که می‌بینند با هم کم حرف می‌زنند معمولاً مشکلات زندگیشون هم خیلی بزرگه تو باید از همون اول به همسرت می‌فهمونی که در جمعی به تو بی‌احترامی کنه دل تو می‌شکنه و ناراحت میشی و راه برای بی‌احترامی کردن بقیه به تو و به بچه‌هاتون باز میشه باید از اول خودت رو از خانوادت مستقل می‌دیدی تا همسرت هم خودش را کم کم از خانواده خودش مستقل ببینه لی از زوج‌ها اول زندگیشون مشکلشون اینه که دختر تلاش می‌کنه بره خونه باباش و پسر هم سعی می‌کنه بره خونه مامان بابای خودش در حالی که مثلاً من از همون اول گفتم نه ما هدف‌های خاص خودمون رو در زندگی داریم و به اندازه خونه بقیه می‌ریم تازه بهش لطف میکردم خونه مامان بابای اون بیشتر می‌رفتیم اینجوری گاردش پایین اومد و منطقی فکر کرد و تصمیم منطقی گرفت
