به زور خانوادم راضی شدن حالا امروز با هزار منت بهم پول دادن برو لباس بخر منم کل شهرمون گشتم شهرمون کوچیکه
حالا خستم فردا هم نوبت ارایشگاه دارم
مامانم اذیتم میکنه میگه خودت کارای خونه بکن
در صورتی که دوتا خواهر و دوتا زن داداش دارم مامانم میگه تنهای کار کن
میگه الان برو شیشه پاک کن😐
هر حرفی میزنم ادا مو درمیاره دیگه اشکم دراومده😓😓😓