اولي تهران بودم
دكترم عالي بود
اندازه يه پريودم درد نداشتم
ولي كلا ميگن دومي سخت تره
بعدشم بندرعباسم
نميدونم اينجا مثل تهران هست يا نه
البته فكر ميكنم نيست
تو اتاق عمل به هوشم
اون امپول توي كمر
اينكه لحظه عمل فقط درد نداري اما حس ميكني همه چيو
دستي كه ميره تو شكم
بچه رو ميخوان دربيارن انگار يه عضو از بدن رو ميكشن بيرون
حوصله بخيه ندارم
خيلي سخته
من کل دوره بارداری دومم خرما خوردم. شوهرم میگفت خودت به تنهایی 30 کیلو خرما خوردی. البته من بارداری اولم حتی یه دونه خرما هم نخوردم.
هر دو پسرم نوزادی زرد شدن. پسر بزرگم زیر 10 بود و توی خونه رفت زیر نور. پسر دومم تقریبا 11 بود. ولی چون پسر کوچکیه‌م وزنش خیلی خوب بود دکتر گفت نیازی به درمان نداره. همون خرما باعث شد پسرم وزنش خوب بشه. پسر اولم 3200 وزنش بود پسر دومم 3850.
حتی خون بند نافشونو که برداشتم اونجا هم مشخص بود چقدر خرما تأثیر داشته. برا پسر بزرگم نزدیک 800 میلیون سلول بنیادی فریز شد و برا پسر کوچکیه‌م بالای 1میلیارد و 200. خود مسئولش تعجب کرده بود.
