2777
2789
عنوان

یکسال ازدواج کردم تا حالا مادرم زنگ نزده منو شوهرم دعوت کنه

| مشاهده متن کامل بحث + 1390 بازدید | 58 پست
دارن وضعشون خوبه من احساس میکنم منظورتون اینه وقتی میرم دست خالی نرم مثلا مرغ و گوشت ببرم

نه عزیزم اینجوری شاید همسرتون راضی نباشه میتونی برای ناهار یا شام نری همینجوری بری یکی دوساعت بشینی برگردی مثلا شب نشینی برید

هیچ اتفاقی،اتفاقی،اتفاق نمی‌افتد☘️صبر اوج احترام به حکمت خداست

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



نمی‌دونم چجوری کنار بیام

بی خیال باش

من امام رضایی ام🌹🌹🌹دل من گم شد اگر، بسپارید امانات رضا... و اگر از تپش افتاد دلم ببریدش ملاقات رضا... از رضا خواسته ام بگذارد که غلامش بشوم همه گفتند محال است ولی دلخوشم من به محالات رضا(علیه السلام) 
والله مارم دعوت نمیکنن ،من خودم میرم ولی خونه خواهرم بدون دعوت نمی‌رم

من خواهرام هیچ که دعوت نمیکنن وقتیم بعد8ماه میخوام برم موقعیت ندارن برم، دیگه هیچ،،، خونه مادریم ندارم دیگه حساب کن 

حتما حوصله اشپزی نداره مامان منم اینجوریه ولی من اصلا خودمو خونش مهمون نمیکنم

حتی اگه بابام برا بچم کادو‌تولد بخره میگه وای انقدددد شد حالا رقم کم هم باشه ی جوری میگه انگار ی میلیارده

مادر منم اگر من بهش زنگ نزنم صدسالم بگذره اون نمیزنه. همش میگه شماها باید بمن زنگ بزنید. یا میگه بچه‌ای فلانی تا میاند خونش خودشون غذا میارند خونه مادره دور هم میخورند. یا میگه باید بیاید دنبالم منو ببرید تا بیام خونتون. بخاطر خدا میرم خونش، بعدم وقتی میرم بدون دعوت خونشون خییییلی کن محلی می‌کنه که من اصلا نمیتونم اونجا چیزی بخورم معذب میشم

از اینکه پسرمو دارم خیلی خوشحالم.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792