بچموگذاشتم پیش شوهرم اومدم سونوی تیرویید ..
سه نفر هنوز جلوتر از من نوبت دارن و نوبتم نشده
شوهرم زنگ زد بچه دسشویی کرده(خودش بلد نیست تمیزش کنه)صدای گریه بچه میومد قلبم هزار تیکه شد
شوهرم یه تلاشی ام نکرده حداقل تمیزش کنه من بیچاره رو استرس نده..سونوم واجب بود نمیتونم ول کنم برم