امروز از دوستم ( همکار آقا ) ماشینش رو قرض گرفتم اومدم جایی حدود دو ساعت کار داشتم
من رو هم چند ساله میشناسه و خب رانندگی م هم میدونه خوبه
بعد مامانم اینا متوجه شدن هزار تا انگ بهم بستن از سر شب دارن غر میزنن که این یه نیتی داشته
درست برو و بیا تو طلاق گرفتی همه مردا بهت چشم دارن
هی میگم واقعا مسیرش طوری نبود خودم بتونم برم
بعدم از سر دوستی و همکاری لطف کرده
منم راه افتادم براش بنزین زدم فول کردم تا حداقل تشکری هم کرده باشم ولی به خرجشون نمیره