هیچی ساعتای چار اومد بعد گرفت خوابید
دیشب یه بحث حسابی باهاش کردم سر چراغ
هی میگف با چراغ روشن میخوابم منم میگفتم نمیتونم فلان و اینا دیگه دعوا شد
خسته شده بودم دیگه
به مشاورای داشگاه کاراشو توضیح دادم خواستن باهاش صحبت کنن اینم پیچوندشون
دیگه اینا هم نامه زدن مث اینکه برای عدم مشارکت با مرکز مشاوره
دیگه تا آخر این هفته احتمال زیاد معلوم میشه
خود مسئولاش میگن ما نگرانتیم راجع بهت حرف میزنیم ب احتمال زیاد اینو از اتاق بیرون کنیم