طبق برداشت های من
ایشون فشار زیادی روش هست ، و چون نمیتونه مثل قبل بهتون توجه کنه ناراحته .
پس اینا رو گفت تا خیالشو و اون نگرانی که بابت این داشتن که شما فک کنی ایشون بهتون توجه نداره رو این فکرو خیال رو از سرش بندازه و راحت بشه .
اون به موفقیتش فکر میکنه الان ، فقط به اون .
خوب میتونم درک کنم .
منم همین جوری بهش گفتم ، اونم اوایلش یجوری شد
کوتاه جوابامو میداد و اینا
ولی الان عادت کرده ، براش عادی شده
چون بهش گفتم اگه قبول نشم بیمار میشم و ممکنه طردت کنم