حالا تو بگو اگه تو قیافع قدبلند و اندام خوبی داشتی ازیه خانواده پولدار بودی و سرشناس و خانواده شوهرتم خیلی ثروتمند بودن خونه ی خوب داشتی ماشین داشتی خودت باشگاه و بریزوبپاش داشتی و دوتاوبچه ی خیلی زیبا و هردو همجنس پسر
شوهرتم خیلی ب پیشرفتت کمک میکرد و راه برات باز بود
یه دانشگاه خیلی خوب لیسانس روانشناسی گرفتی
شاغل نیستی جون خودت دوس نداری ...
اما یه شوهر داری ک قیافه ی خوبی داره و مدام درحال خیانته جنسی و عاطفی اما شماروهم دوست داره و بهتون میرسه .. الکل مصرف میکنه و رفیق باز ... عصبی ام هست ولی چون تو سر ب سرش نمیزاری اونم بهونه ی دعوا نداره
از خیانتاش یه ترومای بزرگ واست بوجود اومده ک اصلا ارامش نداری ازطرفی پراز تروما از مادر بد توذهنت داری ک بهتون بی اهمیت بوده و نمیتونی باهاشون کناربیای و اصلا ارامش ذهنی نداری
خانواده شوهرتم خوب نیستن ولی واست اهمیتی نداره ک چی میگن و ج رفتاری دارن ... بی اهمیتی
چجور میتونی خوشحال باشی ؟ نه دوستی داری ن ادم عیاشی هستی ن جایی و داری از هردوطرف ینی خونه پدر و خونه همسر بیزاری