اون دوتا دوستای متاهل شوهرم با دو تا دختر ازدواج کردند که هم محله ای خودشون بودن
بینشون فقط من بودم که اهل یه شهر دیگه هستم
( چون سایت پر تبلیغ دکتر شده تصمیم گرفتم پزشکای خوبی که میرم داخل امضام بگم : برای الژی و اسم دکتر سیما شکری بیمارستان پیامبر اکرم خوبه ، چشم پزشک : دکتر محسن رحمتی کامل )
خانمه هم میگفت : برو بابا تو از اولم بچه نمی خواستی معلوم نبود هدفت چی بود همه به دل زناشونن ولی تو زن و بچه ات برات مهم نیست
مرده میگفت : دیگه چیکار کنم میگی تو خونه با دوتا بچه پوسیدم میارمت سفر
اینجام مدام دنبال پوشک و اب جوشم
من از اون روز چقدر بیشتر خرج کردم که غذاهای کمکی بچه ها حاضر باشه تو بچه داری همه کمکت کردیم و اینا
( چون سایت پر تبلیغ دکتر شده تصمیم گرفتم پزشکای خوبی که میرم داخل امضام بگم : برای الژی و اسم دکتر سیما شکری بیمارستان پیامبر اکرم خوبه ، چشم پزشک : دکتر محسن رحمتی کامل )
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
که اقا فلانی کوتاه بیا بنده خدا حق داره تو مسافرتم مشغول بچه داریه خسته شده
ولی دعوا تا دو ساعت دیگه ام ادامه داشت
( چون سایت پر تبلیغ دکتر شده تصمیم گرفتم پزشکای خوبی که میرم داخل امضام بگم : برای الژی و اسم دکتر سیما شکری بیمارستان پیامبر اکرم خوبه ، چشم پزشک : دکتر محسن رحمتی کامل )