این ادم منو خیلی مسخره می کرد پوستمو دندون مو
وقتی مجرد بودم هی می گفت مجردی کسی تو رو نمی گیره
حتی بعد ازدواج سعی کرد با شوهرم دوست شه و خیانت بشه به من
کلا دعا برام می گرفت طلسم م کرده بود شبا تپش قلب می گرفتم برای شوهرمم دعا گرفته بود و سرد کرده بود و خیانت می کرد
بعد که مرد من حالم درست شد کلا شوهرم درست شد
الان یه سال مرده یعنی ده سال منو زجر می داد
تو این یه سال یه بار شب اول قبرش خواب دیدم دستش از قبر بیرون ه و داره ناله می کنه نذار منو ببرن
با اینکه منو خیلی اذیت کرده بود من براش نماز خوندم
چندین بار هم دیدم که یه بار داره زبون خودشو می خوره از گرسنگی با حرص می خورد ولی زجر هم می کشید
یه بار دیدم دستاش بریده هست هر کدوم یه طرف داره به من میگفت ببین دستام نیست
یه بار هم تو یه لجن نشسته بود می گفت کاش یکم اب بدن بهم از همون اب لجن می خورد
دیشب دوباره تو خوابم اومد می گفت منو ببخش من هر سری کلی ثواب میدم تا بیام به خوابت
تو خواب من زبونش خیلی دراز بود مثل فرش و همه هم روی زبونش نشسته بودن