رفتم پیش وکیل بیاین حرف بزنیم

:) 🌾🤍

کاش میشد اگر میشد دوست داشتم 

خودش دکتری روانشناسی داره ولی از همه دیوانه تره‌. 

میترسم یه روز شبیه اون بشم 

:) بمیرم براش 

مثلا کاش همونقد که مردم مطمئن بودن به عشق مادر به فرزند به برعکسشم مطمئن بودن و باور داشتن 

مادر من درسشم خونده ولی افکار پوچ خودشو داره علاوه بر مشکلات روانی این افکار پوچ و قدیمی و همین پیش دعا نویس رفتن از خانوادشه حاضر نیست خانوادشم ول کنه انگار نه انگار بچه ۲۱ ساله داره انگار تازه عروسیه که به هر بهونه می‌ره پیش مادرش باشه من پدر هم ندارم نمی‌دونم اگر بود فرقی میکرد یا اوضاع همین بود 

سر هرچیزی که فکر کنید کلا از کینه و مشکلات ریز شروع شده بعد این کینش عمیق تر شده آها و اینکه فکر میکنه من بی ادبم یا دقیقا برعکس فکر می‌کنه که من مشکل دارم ولی من پیش روانپزشک رفتم ، مشکل من اضطرابه 

هزارتا مشکله واقعا نمی‌دونم کدومو بگم 

ازین بگم که با رفتارش نشون میده من فقط خوردم خوابیدم تو خونه و به درد نمیخورم؟ یا اینکه با روانشناسی سیاه یکاری می‌کنه حالم بدتر شه آزار و کتک و ..

بخدا تو این سن انقد که مریضی دارم اصلا هیچکس نداره

اصلا مشکل اصلیی وجود نداره

من از کتک ها داد زدم ، میگه نباید داد می‌زدی 

من رفتم اطلاع بدم خودمو نجات بدم میگه نباید میگفتی 

میگه بی عرضه ای نمیتونی درس بخونی بعد خودش رو با من مقایسه می‌کنه مسابقه می‌ذاره که قبل من بره دانشگاه فلان مدرکشو بگیره یا هروقت من بعد طولانی مدت میرم کتابمو باز کنم همون لحظه می‌ره کتابشو باز می‌کنه من حتی دوستامم همچین رفتار بچگانه ای ندارن 

میرم بیرون ، چرا رفته بودی بیرون؟ خیلی تو خونم،

 چرا تو خونه ای ؟ چرا فلانی بچش دکتر شد تو نشدی 

خب اون مادر داشت فلانی من که نشدم مادر ندارم طبیعیه خیلیم طبیعیه هیچکسم درک نمیکنه میفهمم ولی تا وقتی حسش نکنین نمی‌فهمین 

بزرگ کردن من