خواب دیدم با ی پسری توماشین بودیم داشتیم میرفتیم از روستابه خونممون
من کیف میکردم پیش پسره بودم بعداماپسره خیلی محل نمیداد ازماشین پیاده شدم گمش کردم چادر گل گلی تنم بود پیاده راه افتادم برم خونمون هنوزروستابود ی الاغ خاکستری افتاده بوددنبالم منم فرارکردم ومیترسیدم چادرمم ازتنم افتاد بعدرفتم توخونه چندتادخترفامیل وهمسایه جمع بودن داشتیم میرقصیدیم
پسره هم اونجابود دیدمش