من دنیا که اومدم موهام طلایی بود پوستفم سفید . اما امان از دست و پاهام که کجو کوله بودن .... انگار خدا منو اول زیبا افرید که مامان بابام بپذیرنم .... کم کم بزرگ شدم و موهام مشکی و گنده دماغ و سبزه رو شدم . ولی بابام اینقدر بهم اعتماد به نفس میداد و میگفت تو زیباترینی که من نه کوتاه قامتیم به چشمم میومد نه ویلچری بودنم.... خللصه الان یک زن سی ساله با یک متر قد و یک قیافه ی عادیم و یک بدن مریض....
درسته برخلاف انتظار بقیه من مهره ی سوخته نشدم من شوهر کردم خونه و خانواده ی خودم تشکیل دادم و به این نتیجه رسیدم ادم باید بختش قشنک باشه .
نزار خدایی نکرده خدا ازت خسته شه و با بچه هات امتحانت کنه. کفر نعمت نکن . برو سجده ی شکر به جا بیار .
یادتم باشه بعد از پدر و مادر تنها چیزی که دخترو قوی میکنه اعتماد به نفسشه پس نزار کسی پشتش حرف در بیاره
دخترت رو همینجور که هست قبول کن منتظر زیبا شدنش نمون و عاشقانه ازش دفاع کن بگو بچم زیباترینه به کسی هم ربطی نداره اللهی بختش سفید باشه و گرنه سفید صورت میشه با یکم گچ مالی رفعش کرد