اومد گفت دوسش دارم
مامانم کلی باهاش حرف زد ک الان عاشق شدی کر و کور شدی
یوقت بعد دوسه سال به خودت نیای پشیمون شی بزنی تو صورت دختره ک قبلا ازدواج کردی
داداشمم همونجا قبول کرد ک هیچوقت پای این قضیه رو به زندگیش باز نکنه
راستش واسه ما یخورده سخت بود ک عروسمون ۵ سال با یکی دیگ زندگی کرده و داداشم مجرد بوده
اما خب پا روی اون حسا گزاشتیم و موافقت کردیم
البته هیچوقت هم پیش عروسمون حرفشو نزدیم و طوری وانمود کردیم ک اطلاعی نداریم و مهم نیست